عشق یعنی بی خود از با خود شدن
عشق یعنی در حقیقت گم شدن
عشق راز تربت کرب و بلاست
عشق آئین و مرام مصطفی ست
عشق پندی از بهاران می دهد
عشق بوی خاک یاران می دهد
عشق یعنی جبهه , یعنی بوی جنگ
عشق یعنی , زنده در کام نهنگ
عشق یعنی بوی آتش , بوی خون
عشق یعنی , حمله تا مرز جنون
عشق مثل جاده بی سنگر است
عشق مثل آن شهید بی سر است
عشق یعنی آتشی افروختن
وندر آن آتش به آگه سوختن
عشق یعنی قطره باران شدن
عشق یعنی رفتن و دریا شدن
عشق یعنی خاک پای عاشقان
عشق یعنی , بوسه بر بازویشان
عشق یعنی رمز و راز زندگی
عشق یعنی دوری از وابستگی
عشق یعنی مرگ در راه هدف
عشق یعنی عزت و خون و شرف
عشق بر مردان شهامت می دهد
عشق بوی استقامت می دهد
عشق باید تا ز تاکی مُل شدن
عشق باید تا زخاکی گُل شدن
عشق باید تا زگل گیری گلاب
عشق باید تا زخُِم نوشی شراب
عشق یعنی راه مردان خدا
عشق یعنی سینه از هم جدا
عشق , غوغای درون سینه است
عشق همچون صورت آیینه است
عشق یعنی مست خوبی ها شدن
از حقیقت گفتن و شیدا شدن
عشق آهنگی ست از جنس بلور
عشق یعنی مصدر دریای نور
عشق بر دل ها جوانی می دهد
عشق بوی جان فشانی می دهد
عشق زیبایی به ایمان می دهد
عشق بر هر خانه سامان می دهد
عشق یعنی سادگی , یعنی خطر
عشق یعنی دیده از اشک تر
عشق سودای جهان باقی است
عشق خوبان, وام دار ساقی است
عشق سهم لاله ها از زندگیست
عشق آزادی ز رنج بردگی ست
عشق باید تا که سربردار کرد
عشق رفتن , خفته را بیدار کرد
عشق چون الماس بر انگشتریست
عشق فرمان خدا را مشتری ست
عشق شاید خون بهای عاشق است
عشق در طوفان مثال قایق است
عشق یعنی تکیه بر مهر علی
عشق یعنی دیدن روی ولی
عشق یعنی خوردن جگر
عشق یعنی لابه کردن تا سحر
عشق یعنی قی قی و قوقو زدن
عشق یعنی , تا سحر هوهو زدن
بسیار زیبا و شورانگیز بود
در وصف حقیقت عشق
ایام تسلیت