شنبه ۳ آذر
کاش دلت از سنگ نبود!... شعری از حسن عباسي
از دفتر سپيد نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۵ فروردين ۱۴۰۰ ۱۲:۰۲ شماره ثبت ۹۷۷۲۷
بازدید : ۲۱۶ | نظرات : ۷
|
آخرین اشعار ناب حسن عباسي
|
باور نمی كند
سنگی كه روزگاری تکیه گاهم بوده
که از بام این شهر
زاغ سیاهت را چوب می زدم
تا سر در بیاورم که چه می کنی
كه یادت هرلحظه
مرا به سوی تو می کشاند
و دلتنگی ات در گلويم گير كرده
که نه راه پس دارد و نه راه پیش!
و به امید باران
که کنار بزند این ابر سیاه را
و ببارد
و ببارد...
این سنگ باور نمی کند
که دل تو هم می تواند هم ذاتش باشد
و سال ها دست و پازدن من
برای داشتن تو را نبیند!
کاش دلت از سنگ نبود!...
حسن عباسی
فروردین ۱۴۰۰
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و پر احساس بود