قسمت بیستم :
نه دگر ، گرگ و پلنگ و نه گراز
مهلمــک دیگــر ندارد دال و باز
مرهــم زخـــم دِرو ، اِدرار بود
من گمانم جادویی در کار بود
ای تمنــــــــدر کــو دگــر فریــاد رِس
خالی از حیوان شده اِشکفت خرس
نه چّویل و کّنگر و نه لانه دال
نه دریـــچه تا ببنـدیم پّر شـال
یاد تاپـــو ، آتـش داغ تنیــر
از درو ، از بقچه نان و پنیر
ما همه رفتیم و ده ویران شده
خالی از آن خانه ی مردان شده
رخت خود بستند آن مردان ایل
نه سِکندر ماند و نه میرزا عقیل
خاطـرات کودکی هامان به یاد
هر کدام از ما به راهی سر نهاد
داغ یک دنیا خوشی بگذاشتیم
مهلمــک را خـوار می پنداشتیم
ما همه اسطوره های مهملک
جنس گرز ما ز چوب ارجِنّک
ما همه مردان آب و آتشیـم
ما همان ازنایی زحمتکشیم
باغ خواجه شد به کــام دیگــری
آزوبیــده نیست من گویم به کی
توضیحاتی در مورد اصطلاحات شعر فوق :
۱- ارجنک ( اّرجِن) : درختچه ای است کوچک ، که ارتفاع آن به یک متر میرسد و خارهای فراوان دارد . چوب آن بسیار محکم بوده و از قدیم برای درست کردن چوبدستی (گرز ) استفاده میشد.
۲- اشکفت خرس : غار مانندی است در پشت کوه تمندر ، که قدیمی ها میگفتند آن روزگاران چند خرس در آن زندگی میکرده اند .
۳- تاپو : به شکل کمدهای کنونی بود ، آن را با گل می ساختند و در آن گندم ، آرد و خمره های
روغن و پنیر و ... نگهداری میشد.
۴- چویل : "چویل" گیاهی است که
برگ هایی شبیه شوید و رازیانه دارد.
قسمت مورد استفاده این گیاه برگ، ساقه و گل های آن می باشد.
۵- کنگر: گیاهی است خودرو با برگهای خاردار و ساقههای ضخیم شبیه به کرفس که از آن در پخت سوپ، خورش و حتی بهصورت خام در سالاد استفاده میکنند.
۶-لانه دال : آشیانه دال یا عقاب بود که در کوه سفید ، بالای اشکفت پیرزوبیده قرار داشت و هنوزهم پابرجاست.
۷- شال اندازون : این رسم را در شب یلدا اجرا میکنند . جوانان شالی را که کیسهای به آن دوختهشده از دریچه خانهها آویزان میکنند و اهل خانه به اندازه وسعش در این کیسه چیزی ( کشمش ، توت و تخم مرغ و ...) قرار میدهد.
بسیار زیبا و دلنشین بود
"مرهــم زخـــم دِرو ، اِدرار بود
من گمانم جادویی در کار بود"
شاید جوانها راز این بیت را درنیابند