جمعه ۲ آذر
حسن بهار شعری از احمد البرز
از دفتر دلتنگی های من نوع شعر
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۱ ۱۷:۰۷ شماره ثبت ۹۷۱۵
بازدید : ۹۶۸ | نظرات : ۱۹
|
آخرین اشعار ناب احمد البرز
|
در هر نفسم عطر تو چون ، باد وزان است
بی روی تو ای عشق ، جهان در نوسان است
هر جا اگر از سایه تو ، سقف مهیاست
از حسن حضورت همه جا، نور پران است
هر واژه گر از دل به غزل داد جلایی
آن حس قشنگ است، که در شعر نهان است
از سلسه ی موی تو مهتاب ، نیاسود
آن چشم که آهو وش و، مهشید نشان است
گر نکته نخوانیم و ندانیم ،که عجب نیست
چیزی که نهان است کجا شکل بیان است
چند شاخه از آن باغ نماند است دریغا
انبوه درختان زتبر، زرد و خزان است
تا هست سکوت قلم وشعرو شکایت
البرز دلش خسته ،زبیداد گران است
«««
البرز 91.11.30
ساعت دلتنگی زمانی است
بدانی برای بدنیا آمدنت مادری رنج کشیده
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.