سکوتی می خواهم از جنسِ جارچیانِ کوچه های غربت و انتظار!
سکوتی می خواهم از جنسِ شفقِ نهان در پشتِ باورِ سپیده دمِ اضطراب!
سکوتی می خواهم از جنسِ فلقِ نهان در پیشِ انتظار گونه یِ چشم دوختگانِ جاده یِ التهاب!
سکوتی می خواهم از جنسِ سرخ گونه یِ خورشیدِ نهان در پشتِ پِلکِ هفت آسمان کردگار!
سکوتی می خواهم از جنسِ کوله بارِ نهان در پشتِ کبوترانِ جلد گونه یِ سبکبال و سبکبار!
سکوتی می خواهم از جنسِ نخوتِ نهان در پشتِ حجم گونه یِ مَردُمَکانِ شوره زار!
سکوتی می خواهم از جنسِ مرغِ نهان گونه یِ پنهان و پیدا در پشتِ سبز گونه هایِ چمنزار!
سکوتی می خواهم از جنسِ سنگینیِ سنگِ خارا گونه یِ نهان در پشتِ شُرشُرِ فریاد گونه یِ جویبار!
سکوتی می خواهم از جنسِ شیون گونه یِ نهان در دلِ آشفته دلانِ سوگوار و غمگسار!
سکوتی می خواهم از جنسِ افتخار، اعتبار!!
و سکوتی می خواهم از جنسِ شمشیرِ نهان در پشتِ پیکار گونه یِ جولان و بیقراریِ بی باکانِ شهسوار!!
...
مهدی بدری(دلسوز)
لذت بخش بود
. آموزنده
🥀⚘🌹