گر تو افسونگر شوی ، یک عمر افسون می شوم
باعث رسوایی لیلی و مجنون می شوم
نسخه و ذکر و دعا لازم نباشد چون که من
با طلسمِ بوسه ات هر دم دگرگون می شوم
اشکم همچون آب و، جارو سازم از مژگانِ چشم
زیرِ رقصِ پای تو، آهنگِ موزون می شوم
در حریمِ مصرِ آغوشِ جنون آمیز تو
برده در زنجیرِ آن، چشمانِ فرعون می شوم
ترسم این خاکِ ستمگر عاقبت گردد رقیب
پا نهی بر این تنِ رنجور ، ممنون می شوم
گر چه کم باشم به زیرِ پایت امّا شک مکن
از برای خونِ بدخواهِ تو در خون می شوم
بر خلاف عاشقان با صبر، من بیگانه ام
یا تو آیی سویِ من یا بنده بیرون می شوم
آبرو داری همان ننگ است در قاموسِ عشق
عشوه ات یک دم نبینم پیر و محزون می شوم
هر رقم حکمی که باشد مانعی در بینِ ما
ناقضِ قانون گذار و اصلِ قانون می شوم
من برایِ انگلستانِ نگاهِ مستِ تو
تحتِ استعمار چشمت بیدِ مجنون می شوم
چون به دست آرم تو را ای گوهر افسانه ای
مالکِ گنجی فراوان تر زِ قارون می شوم
آه اگر ریزد زِ چشمانِ تو اشکی بر زمین
بر مدارِ این جهان دردی چو طاعون می شوم
سروده : علی احمدی (بابک حادثه)
بسیار زیبا بود
موفق باشید