سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        نجاتم بدهید

        شعری از

        شقایق بنی اسدی

        از دفتر شقایق نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۲ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۲۷ شماره ثبت ۹۶۵۶۲
          بازدید : ۱۱۳۰   |    نظرات : ۱۰۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر شقایق بنی اسدی
        آخرین اشعار ناب شقایق بنی اسدی

        🔹 _نجاتم بدهید
         
        طاقتی طاق شد و تاب و توانی گره خورد
        کو رفیقی که دَم تازه به جانت بدهد
        آبروداری ما صورت سیلی خورده‌ست
        بشکنم آینه را،  راست نشانت بدهد؟

        به دل سنگ قسم مرده‌ام، اما انگار
        نفَسِ سرکش من در به در تقویم است
        بدترین قسمت این زندگی آنجاست، دل ِ
        بخت‌برگشته به اقبال بدش تسلیم است

        جرم این حنجره خالی شدنش نیست، بفهم!
        ما فقط حرف زدن ضجه زدن  را بلدیم
        کو کجا رفت عدالت که به بیراهه زدیم؟
        سرخوشِ دغدغه‌ی کاهش زاد و ولدیم؟

        چه کسی گفت که امروز شروعی تازه‌ست؟
        وقتی از سختی دیروز کمر تا شده است
        بغض، پاپیچ گلو شد که دهن باز کند
        مشتِ مغرورِ من امروز مچش وا شده  است

        حرف، هی حرف، فقط حرف، زَنیّت گُم شد
        حرف، هی حرف، فقط حرف، کسی مرد نبود
        دختری کنج قفس منتظر معجزه مُرد
        بعد ِ ما راوی تاریخ به جز درد نبود

        شده باور کنی یک روز، خوشی می آید؟
        شده قانع شوی امروز فقط کابوس است؟
        پشت این فلسفه‌ی دارِ مکافات چه بود؟
        از کجا یاد گرفتیم که زن ناموس است؟

        با تعصب چه بلاها به سرم آوردید!
        عشق میخواست دلم ... هرزه خطابم کردید
        لب فرو بستم و تسلیم به تقدیر ولی ...
        زنده بودم ... و شما مرده حسابم کردید

        تف به این زندگیِ بی در و پیکر که مدام
        زیر آوارِ تعصب  غم و شادی را کشت
        این جهان نوش ِ کسانیست که بازی بلدند
        تو نه بازی بلدی و نه شدی دانه‌درشت

        گیجم از قاعده‌ی بیخود ِ اما و اگر
        خسته از اینکه پی ِ حاشیه را میگیریم
        "مرگ" اگر آخر سگ دوزدن زندگی است
        پس چگونه‌ست که هر روز خدا میمیریم؟

        وای ازین ترس که سرپوش به هر خبط و خطاست
        به سکوتی که نشد چاره ، خیانت کردیم
        اشک فریاد زد از درد نجاتم بدهید
        ما "دهان‌بسته" به یک آه کفایت کردیم
         
        شقایق بنی اسدی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۵۲ شاعر این شعر را خوانده اند

        طاهر بهادرانی

        ،

        محمد رضا خوشرو

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        سید علیرضا میرسلیمی(هامی)

        ،

        رضا رحیق

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        محمد قنبرپور(مازیار)

        ،

        مسعود میناآباد مسعود م

        ،

        طوبی آهنگران

        ،

        بهنود کیمیائی

        ،

        آرمان پرناک

        ،

        دکتر مسعود مدهوش

        ،

        عليرضا حكيم

        ،

        علی مزینانی عسکری

        ،

        تاراناصری راد تخلص خاطره

        ،

        شقایق بنی اسدی

        ،

        منوچهربابایی

        ،

        فروغ فرشیدفر

        ،

        مدیر ویراستاری

        ،

        مهرداد مانا

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        سیدحسن خزایی

        ،

        امید کیانی (امید)

        ،

        سارا رحیمی

        ،

        ابراهیم هداوند

        ،

        یوسف همایون

        ،

        اسماعیل پاسداریان

        ،

        قربانعلی فتحی (تختی)

        ،

        کیمیا طولابی

        ،

        سید حاج احمدی زاده(ملحق)

        ،

        فاطمه رضایی برما(آینه عدم)

        ،

        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)

        ،

        محمد جواد عطاالهی

        ،

        مجتبی شهنی

        ،

        رسول رفیقی

        ،

        معصومه خدابنده

        ،

        اصغر ناظمی

        ،

        علیرضا بنایی

        ،

        ابوالفضل احمدی

        ،

        محمد باقر انصاری دزفولی

        ،

        سید محمدرضا لاهیجی

        ،

        اعظم قارلقی

        ،

        پژمان بدری

        ،

        مهرداد عزیزیان بی تخلص

        ،

        آرزو عباسی ( پاییزه)

        ،

        فرهاد شریف

        ،

        بهروز عسکرزاده

        ،

        حمیدرضا نصرآبادی(طوفان)

        ،

        احسان معتمدی

        ،

        حمید ملک رییسی( بُندِهی)

        ،

        مهدی محمدی

        ،

        مینا فتحی (آفاق)

        نقدها و نظرات
        عليرضا حكيم
        دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ ۱۵:۰۹
        با سلام به شعرا و ادبا و ساحت مقدس نقد
        نقد: در لغت تشخیص سره از ناسره است. جدا کردن خالص از ناخالصی؛ و بیان عیوب و ایرادات است؛صرفاً تعریف و تمجید نیست. کمی هم خوب است بگوییم:که این شعر از ساختار طولی و عرضی دچار مشکل است.و فقط در بند اول با چهار ضمیر مختلف روبرو هستیم. مصراع ها در ارتباط با یکدیگر نیستند و آیا آینه را اگر کسی بشکند راستگو می‌شود؟ و مگر آینه دروغ هم می‌گوید؟
        در بند دوم «دل‌ِ سنگ »اضافه تشبیهیِ نخ نماست؛ نه تشخیص.و تشخیص شخصیت‌ انسانی‌دادن به اشیاست و شاعر آن را کشف نکرده که آن را بر سر نیزه کنیم و چرا به دل سنگ قسم بخوریم؟
        دربند سوم «کو کجا» هر دو یکی است بهتر نبود بگوییم پس کجا؟ مصراع‌ها مکمل همدیگر نیستند و در کل شعر هر کدام راه خود را می‌ روند.
        در بند پنجم: تکرار کلمات به زیبا شدن شعر کمک نکرده به جای اینکه بگوییم« زن گم شد» و« مرد مرد» بقیه تکراری هستند.
        علامت حاصل مصدر ( یَت ) برای واژه های فارسی نیست. (زن) واژه‌ای‌ فارسی است پس علامت حاصل مصدر نمی‌گیرد (زنیّت). اما اگر بگوییم «شعریٌت » درست است.
        در بند هفتم: که نظم مطلق است در مابین مصراع آوردن (...) به‌جای(؛) علایم نگارشی اشتباه است.
        در مصراع «زنده بودم (وَ) شما مرده خطابم کردید»؛ آوردن (وَ) در بین مصراع، درست نیست؛ زیرا به صورت ضمٌه تلفظ می شود ،که در این صورت مشکل وزن پیش می‌آید.
        در بند هشتم: «تعصب غم و شادی را کشت» تناقض دارد یعنی غم و شادی را باهم می‌کشد؟
        « سپاسگزار» به معنی انجام فریضه است بنابراین سپاسگزاری با(ذال) از نظر املایی اشتباه است.
        بانوی گرامی ،شاعر هر کاری می‌کند باید به زیبایی شعر بیانجامد؛ نه معنی را زیر سوال ببرد و زیبایی شعر فقط موسیقی بیرونی نیست.زیرا عناصر شعر هستند؛که به شعر شعریٌت می‌بخشند؛و آرایه فقط بزک کردن است. اینکه ما بگوییم اینجا آرایه به کار رفته؛ دردی دوا نمی‌کند و نقد نیست؛ البته از اینکه شما درد های اجتماع را بیان کرده‌اید ؛ اندیشه‌ی خوبیست پس با رعایت نکاتی که بنده اشاره کردم؛ شعرتان زیباتر هم می‌شود. البته این عرایض بنده فقط نظر هستند.و ممکن است باب میل شاعر نباشد.لذا از پیش به‌خاطر گزندگی نقد از شما نهایت پوزش را دارم.امیدوارم اشعار بهتری از شما بخوانیم
        باقی بقایتان و حق نگهدار
        علیرضا حکیم ۹۹/۱۲/۲۵
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ ۱۶:۲۶
        درود جناب حکیم بزرگوار
        ممنون از وقتی که صرف خواندن شعر و نوشتن برای این شاگرد کوچک سایت شعرناب کردید . خندانک
        مسلما وقتی گزینه ی نقد روشن است ، منتظر تعریف و تمجید نیستم ، میخواهم یاد بگیرم از عزیزان شاعری چون شما .
        پاینده باشید خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ ۱۷:۰۷
        سلام جناب حکیم ، بنده چندباری هم خدمت دوستان گفتم که مانند شما منتقد نیستم بلکه کارم تشریح و تفسیر است بیشتر . و چون در سایت همچین گزینه ای نیست ، ناچار با تیک نقد وارد میشوم . ایراداتی هم که فرمودید ، از دید بنده هم وارد بود اما قدرت تشخیص بنده در اینگونه موارد به یک دهم جنابعالی نمیرسد . و اینکه بنده هم نوشته ام که این شعر از شعریت بالا برخوردار نیست اما دلچسب است و سعی کرده ام به بررسی عواملی که شعر را گیرا کردند ، بپردازم .. سخن پایانی اینکه وجود افرادی چون شما را باعث غنای صفحات سایت و مباهات ویژه میدانم . و امیدوارم الطاف و انوار این قلم بر تاریکی کلمات ما هم بتابد ...
        ارسال پاسخ
        عليرضا حكيم
        عليرضا حكيم
        دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ ۱۷:۰۸
        درودها بانو بر نقد پذیر بودنت هزاران آفرین باد!
        خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ ۱۷:۳۶
        خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ ۱۷:۳۷
        سلام بانو
        و بسیار ممنون از ارسال شعر زیبایتان
        اینکه شعر را به دو دوست فوق ارجاع دا م برای این است که مانای عزیز مفهومی و ابراهیم عزبز ساختاری شعر را مورد تفتیش قرار میدهند و اگر باعث گرفتن وقتتان در پاسخگویی نظرات شد ببخشید
        شعر ارزش کنکاش این دو استاد عزیز را دارد
        بسیار خوش فکر است با تم و درون مایه ای خوب و مهمتر از همه زبانی صمیمی و گیرا
        البته تقریبا این سبک شماست
        امیدوارم که بیشتر بتوانم از شما شاعر خوب و خوش فکر بخوانم
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ ۲۰:۱۷
        سلام خانوم اسدی
        منم نظرم بیشتر با جناب حکیم همسو است
        و از دیدِ منِ کوچیک شما
        اسلوب معادله های بعضی بندها خوب ورز داده نشده
        و موازنه برقرار نیست
        و بعضی پاره ها انگار فقط قافیه پردازی شده
        مثل کشت و درشت
        اما اینکه از خوبی های که دیگران دوستان هم گفتند نمیشه چشم پوشی کرد
        مخلصات خندانک
        ارسال پاسخ
        عليرضا حكيم
        عليرضا حكيم
        دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ ۲۲:۲۰
        درودها جناب مانا با سپاس از حضرت‌عالی شکسته نفسی می‌فرمایید شما خود استادید و من چنانچه وقتم اجاره دهد هم از اشعار شما استفاده می‌کنم.
        موفق و کامیاب باشید خندانک خندانک خندانک
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۴
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        جمعه ۲۲ اسفند ۱۳۹۹ ۲۲:۱۷
        عرض ادب بانو بزرگوار خندانک
        بسیار زیبا سرودید
        خندانک
        خندانک
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۲۲
        درود و سپاس خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۴
        خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۲۲ اسفند ۱۳۹۹ ۲۲:۴۰
        درود بانو
        بسیار زیبا و شورانگیز بود
        مبین مشکلات جامعه ما
        دستمریزاد
        موفق باشید خندانک
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۰۸
        درود جناب استکی بزرگوار
        بسیار ممنونم از شما
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۳
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ ۱۰:۳۱
        خندانک
        درودبربانو شقایق عزیز خندانک
        بسیارعالی بود خندانک خندانک خندانک
        خوشحالم که بعدازمدتها به شعرزیبایی مارمهمان کردید
        آفرین خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۱۰
        درود بر بانوی واژه ها
        عزیز دلم خندانک
        من هم خوشحالم که بعد از مدتها دوباره قلم در دست گرفتم. انگار دوباره متولد شدم . از خود دور بودن تجربه ی بدی بود .
        ممنون که همیشه مهربانید خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۳
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ ۰۰:۲۴
        در حقیقت دوست دارم مانای عزیز و ابراهیم گرامی این شعر را بخوانند و شرمنده ام از جناب فکری بابت تیک نقد زدن
        فکر کنم بار ها ارزش خواندن دارد
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ ۱۰:۰۹
        سلام
        ممنونم از لطف شما . بند هفتم رو ویرایش کنن . اشتباه سهوی د خندانک ر قافیه رخ داده . عمری بود برمیگردم به حرمت خود شعر
        ارسال پاسخ
        ابراهیم هداوند
        ابراهیم هداوند
        شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ ۱۷:۰۹
        عرص ادب و ارادت دوست عزیزم جناب شفیعی
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۳:۴۶
        ایشالله که موفق باشی
        داستش به صورت اتفاقی با کاراشون اشنا شدم و خواستم شما هم ساختارش را برسی ونی
        به نظرم در مفهوم و کلمات خیلی زیباست
        البته مابقی اشعارشون هم خواندم
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۱۷
        عرض ادب جناب شفیعی بزرگوار
        ممنون از نگاه پر از لطف شما خندانک
        ارسال پاسخ
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۱۹
        درود جناب مانا
        در تایپ مشکل پیش آمده بود که ادیت شد . ممنون از توجه شما خندانک خندانک
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۳
        خندانک
        ارسال پاسخ
        ابراهیم هداوند
        شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ ۱۷:۰۸
        "نجاتم بدهید"
        (شقایق بنی‌اسدی)

        با احترام به ساحت بلند شعر و ادب ایران زمین
        و با سلام و درود به اهالی دوست داشتنیِ محفل ناب
        و سپاس از دوست عزیز و ارجمندم جناب شفیعی که موجبات آشنایی با این قلم را فراهم ساختند.

        با نگاهی به دفتر اشعار بانو "شقایق بنی‌اسدی" به جرات می‌توان نام ایشان را در زمره‌ی شاعران کلاسیک‌سرا نوشت. تسلط و چیرگی این شاعر گرامی بر وزن عروضیِ شعر در آثارشان مشهود است. حُسن بیان، شیوایی و بلاغتِ شاعرانه نیز مزید بر علت گشت تا کمترین نیز چون دیگر عزیزان و بزرگان با خواندن این چهارپاره به وجد بیاید تا به شرحی مختصر در بابِ آن، به این قلم ادای دِین کند و به صاحب‌ش عرض ادب.
        هرچند به وجد آمدنِ کمین از کلیّت و شعریّت اثر است که بسیار شاعرانه رقم خورده است ورنه شرحِ نفس و واکاویِ این "دردنامه" نه که شوق و ذوق نمی‌خواهد، بل طاقت و تاب و توان بسیار می‌طلبد.
        طبق عادتم ابتدا به ساختار اثر می‌پردازم که بسیار منسجم و استوار است و از سلامت عروض و صحت قافیه برخوردار. و سراینده آن را از ابتدا تا انتها در سلاست آهنگ، در "بحر رمل مثمن مخبون محدوف" و بر وزن "فَعَلاتُن فَعَلاتُن فَعَلاتُن فَعَلُن" سروده است.
        گاهی دوستان معیارِ تشخیص وزن سروده را اولین بیت آن میدانند که البته اینگونه نیست چرا که در طول سروده ممکن است سراینده بنا بر اختیاراتی که دارند، تعییر یا تغییراتی حتی در یک مصرع بدهند که باید به این تغییرات توجه کرد.
        بانو "بنی‌اسدی" گرامی بندِ اولِ این چهارپاره‌ی زیبا را با رکن "فاعلاتن"
        (طا قَ تی طا)
        (کو رَ فی قی)
        (آ بِ رو دا)
        (بش کَ نم آ)
        آغاز کرده‌اند:
        "طاقتی طاق شد و تاب و توانی گره خورد
        کو رفیقی که دَم تازه به جانت بدهد
        آبروداری ما صورت سیلی خورده‌ست
        بشکنم آینه را،  راست نشانت بدهد؟"
        اما در بند دوم می‌بینیم که در برخی مصاریع رکن اول به "فَعَلاتُن" تعییر کرده است؛
        (بِ دِ لِ سن) (گ قَ سَم مُر)
        (نَ فَ سِ سَر) (کِ شِ من در) (بِ دَ رِ تق)
        "به دل سنگ قسم مرده‌ام، اما انگار
        نفَسِ سرکش من در به در تقویم است
        بدترین قسمت این زندگی آنجاست، دل ِ
        بخت‌برگشته به اقبال بدش تسلیم است"
        به ظن خواننده؛ چون این تغییر در بند دون (طیِ مسیر) اتفاق افتاده و رکن اول از ابتدا سالم بوده است، پس وزن اثر را باشتباه "فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن" میدانند.
        اما این یک تصوّر اشتباه است.
        ازاحیفِ "بحر رمل" چهارده‌تاست که "خبن" اولین آن است. و "مخبون" بر وزن "مفعول" با ریشه‌ی "خبن" در لغت به معنی "دست بریده" است و اگر دستِ "الف" از فا در "فاعلاتن" را قطع کنیم، (همان کاری که بانو "بنی‌اسدی‌" کرده‌اند) بحر مخبون می‌شود(فَعَلاتُن)
        و "محذوف" به معنی "حدف شده" پنجمین از ازاحیف این بحر است که رکن آخر را در بر می‌گیرد.
        با حدفِ "تُن" از "فاعلاتن"..."فاعلا" یا "فاعلن" باقی می‌ماند.
        به گمانم در این خصوص روده‌درازی کردم و بهتر است تا مجال باقی‌ست به شرح و واکاویِ دو بند نخست از این چهارپاره‌ی دلچسب بپردازم.
        سراینده در همان آغاز بگونه‌ای به نظمِ اثر پرداخته‌اند که رایحه‌ی کلامشان هر خواننده‌ای را که از حوالی اثر می‌گذرد پاگیرِ خود می‌سازد و شش دانگ هوش و حواس از او می‌گیرد تا چرا و کجا طاقتی طاق شده است و تاب و توانی "گره" خورده!
        ما هم به لفظ عام "گره" را گِرِ میخوانیم و خُرده‌ای بر سلامت و سلاست آهنگِ زیبایِ این چهارپاره روا نمیدانیم؛
        "طاقتی طاق شد و تاب و توانی گِرِه خورد
        کو رفیقی که دَم تازه به جانت بدهد
        آبروداری ما صورت سیلی خورده‌ست
        بشکنم آینه را،  راست نشانت بدهد؟"
        (طاقت=تاب=توان)
        بظاهر با یک حشو قبیح رو در روئیم اما اصلا اینگونه نیست. شاعر چنان چیره دست و زیرک است که هم از "طاقت طاق شده‌ای" میگوید و هم از "تاب و توانِ گره خورده‌ای" که معلوم نیست در کجا و از چه کسی می‌گوید. و با مخاطب قرار دادنِ "تو" (ضمیر دوم شخص مفرد) بطور عام همه را مخاطب کلام خود قرار میدهد و به لطفِ تناسب آواییِ واژه‌ها و موسیقیِ درونیِ کلام، حسِ هر خواننده‌ای را تحریک می‌کند و ذهن او را به پرواز در می‌آورد تا به فراخور خیال، به "طاقتِ طاق شده" و یا "تاب و توانِ گره خورده‌ای" در هر کجا بیندیشند. و این شاعرانه نشان از کثرت درد و دردهاییست که "تو" را تا مرز مردن برده‌ است و حال به تلمیح؛ "عیسایی" می‌طلبد تا بل که به دمِ مسیحایی‌اش این مرده‌گانِ زنده را طاقت و تاب و توان ببخشد.
        در بیت دوم برای صدق کلام خود حاضر است "آینه" که در اینجا و به ضرورت استعاره‌ایست مفهومی از ظاهر "ما" را بشکند و واقعیت را که همان صورت زرد رنگِ ماست به همه نشان بدهد.

        "به دل سنگ قسم مرده‌ام، اما انگار
        نفَسِ سرکش من در به در تقویم است
        بدترین قسمت این زندگی آنجاست، دل ِ
        بخت‌برگشته به اقبال بدش تسلیم است"
        در این بند شاعر خود را نماینده‌ی همه معرفی می‌کند و با یک قسم شاعرانه (قسم به دلِ سنگ)
        که هم "سنگدلی" را در ذهن خواننده تداعی می‌کند و هم "دلِ سنگ" را؛ زندگی را به یک مردگی تشبیه می‌کند که علی القاعده بر زندگان تحمیل شده است.
        و اشاره به "تقویم"، عمرِ دربدری را تصویر ساخته است که روزشمار از روح و جسم زندگانش چون خوره می‌خورد. و دردناک‌تر آن که همه دل بسته‌ایم به این مردگیِ فانی به‌نام زندگی...!
        به نظر نگارنده شاید اگر در مصرع سوم از این بند سراینده‌ی عزیز بجای "قسمت" از صفحه استفاده میکردند، بین "تقویم" و "زندگی" که هر دو مجازا یک معنی می‌دهند پیوند مفهومیِ محکمی برقرار می‌گشت و تناسبی کلی بین وازگان: (تقویم، صفحه، زندگی، بخت برگشته و اقبال). هر چند این مورد یک پیشنهاد است و قبل هر تغییری زیباییِ این بند جلوه‌گری می‌کند.
        "به دلِ سنگ قسم مرده‌ام، اما انگار
        نفَسِ سرکش من در به در تقویم است
        بدترین صفحه‌ی این زندگی آنجاست، دلِ
        بخت‌برگشته به اقبال بدش تسلیم است"
        البته که زیبایی‌های اثر بسیاراند و کشف آنها لذت بخش. اما از اینکه مجال نیست تا بیشتر از آنچه که از نظر عزیزان گذشت، به شرح زیبائی‌های این چهارپاره بپردازم شرمسارم و به همین مقدار بسنده می‌کنم و بار دیگر خرسندم که با این قلم و شاعرش اشنا شدم و سپاسمندم بابت باز گذاشتن پنجره‌ی سبزِ این اثر.



        با احترام خندانک
        ابراهیم هداوند
        ۲۳/اسفند/۹۹
        مسعود میناآباد  مسعود م
        مسعود میناآباد مسعود م
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۰۲:۴۷
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۰۶:۵۳
        خندانک
        ممنون ارزحمتی که کشیدیداستادهداوندعزبز
        اموختم درکلاس درستان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۲۲
        جناب هداوند نازنین
        عرض ادب و احترام
        ممنونم از وقتی که گذاشتید برای این شاگرد کوچک
        یاد میگیرم از محضر شما عزیزان که با دلسوزی و دقت میخوانید و یاد ما هم میدهید خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۳
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۲۲:۳۱
        سلام ... کلی با خودم فکر کردم که اگر الان بخواهم بروم ، دوستان ممکنست تعابیری داشته باشند که قرین به واقعیت نیست . لذا ماندم که دو مطلب دیگر را بنویسم . یکی اطاعت امر دوست نازنینم شاهرخ بود ، که پیش از شروع هر حرفی لازم میدانم از ایشان بابت تکدری که بر دل بزرگوارشان پدید آوردم عذرخواهی کنم . و اطمینان بدهم آنچه نوشتم فقط معلول دیوانگی آنی بود که شرحش دیگر جالب نیست . و آنچه به جا مانده روی زرد خجالت زده ای ست برای تندی ام . و اگر شاهرخ مرا نبخشد ، کجا را دارم که سرم را به سنگ ندامت بکوبم؟؟؟


        اما شعر ....
        اول اینکه یک نظر به صورتهای فانتزی شعر شما انداختم ، نسبت به حجم شعر زیاد نبودند :
        طاقت و طاق ( واج آرایی )
        دم تازه به جان ( تلمیح )
        دل سنگ ( تشخیص )
        دار مکافات ، اوار تعصب ( اضافه ی استعاری )

        خوب این مقدار ، قابل توجه نیست و نمیشود روی آن حساب باز کرد .. از طرفی حال شاعر را خوب ندیدم : ( بخت برگشته / اقبال بد / ضجه / بغض گلو / تا شدن کمر / کابوس / دار مکافات / بلا / تسلیم به تقدیر / سگ دو زدن / و سرانجام : تف به این زندگی ... //

        وزن شعر هم جناب هداوند بررسی نمودند و چندان غریب و بدیع نیست . قالب چهارپاره هم قالبی تازه نیست و سالیان درازی ست که ابداع شده و امثال دکتر حمیدی به تلوین و تثبیت آن کمر همت بسته اند ...

        خوب تا اینجا همه چیز ظاهرا عادی ست . پس سوال اینجاست چه چیزی باعث گیرایی و زیبایی این شعر شده است ؟؟؟ چرا این شعر اینهمه موفق عمل کرده و در دل مخاطب جای دارد ؟؟


        میلان کوندرا میگفت : " وظیفه ی ادبیات شکافتن هستی انسان است " به گمانم بخشی از موفقیت این شعر را باید مرهون حسن انجام وظیفه دانست که در شکافتن هستی شاعر خاصه بعنوان یک زن ، به شکلی شاعرانه عمل کرده است .

        دومین پوئن این شعر ، صداقت آنست . هیچ گونه دوز و دغل و حیله و لعابی ندارد . شاعر با کمترین تمسک به صناعات و لفاظات مانوی ( تعجب نکنید ) و با ملاحتی ساده حرفش را رک و پوست کنده گفته است .

        چه بخواهیم و چه نخواهیم هنوز پسماندهای نظام فکری مردسالار ما را کم و بیش متعفن میکند . چه بخواهیم و چه نخواهیم ، هنوز در بسیاری از خانواده ها زنان شهروند درجه دوم حساب میشوند .اگر پسر سه روز خانه نباشد باکی نیست و اگر دختر یکساعت دیرتر برگردد باید پای میز محاکمه جواب پس بدهد . هنوز در خم و چم بحث حجابیم . شاید به زنانی که به عشق مرد زندگیشان به عرف کپک زده پشت پا میزنند آفرین بگوییم ولی دوست نداریم آن زن خواهر ما باشد .. منظور ما از ناموس ، عزت نیست ، بلکه ننگی ست که نباید بیرون بیفتد . سخن البته از اینها فراتر است و این شرحی نه بر شعر که بر دنیایی ست که شاعر از آن گله مند است . دنیایی که اگر زنی بخواهد فقط کمی به ندای دلش گوش دهد ، " هرزه خطابش کنند " ( وسط این نوشته پژمان بهم زنگ زد و نزدیک هشتاد دقیقه راجع به مسائل پیش آمده صحبت کردیم . و البته رشته بحث اینجا هم بیش از پیش از دستم خارج شد . ) ....


        بهرحال امیدوارم حضار نازنین این انشای ضعیف را بپذیرند . و بار دیگر از شاعر این صفحه بایت شعر قشنگشان سپاسگذاری میکنم خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۲۲:۵۶
        افرین مانی عزیزم
        و باور کن لایق این گفتارت نیست شاهرخ سر تا پا گناه و کوتاهی
        ممنون که دعوتم را قبول کردی
        و شعر بانو را خواندی و نوشتی
        و در ادامه شما دو دوستم من هم مطلبی را خواهم نوشت
        همیشه دوستت دارن و ممنون از تو و ابراهیم عزیز
        ارسال پاسخ
        کیمیا طولابی
        کیمیا طولابی
        دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ ۰۰:۵۵
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ ۱۶:۱۴
        درود
        ممنونم از وقتی که گذاشتید خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۳
        خندانک
        ارسال پاسخ
        ابراهیم هداوند
        دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ ۱۸:۵۰
        با احترام به ساحت بلند شعر و ادب ایران زمین
        سلامی دوباره

        از اینکه دوباره در پنجره‌ی سبز ظاهر می‌شوم از همه‌ی عزیزان پوزش می‌طلبم.
        کمترین معمولا نقد نمی‌کند یا از عنوان \"نقد\" استفاده نمی‌کند بلکه شرح اثر را بیشتر می‌پسندد. آنهم طبقِ برداشتی که دارد.
        \"به دل سنگ قسم مرده‌ام، اما انگار\"
        نگارنده فقط \"دلِ سنگ\" و نخ نمایی آن را نمی‌بیند...!
        بلکه به این فکر می‌کند که شاعر از همین ترکیبِ به اصطلاح نخ نما چگونه بیگاری کشیده است و همه می‌بینیم که چه خوش نشسته‌ است بر کرسیِ این مصراع. و ایضا ارتباط مفهومی بین سنگ و مرده را.
        مثل همان دوستمان که از نخ‌نمایی و کهنگیِ واژه‌ی \"تاک\" و \"شراب\" رنج می‌برد، اما هیچ واژه‌‌ی تازه‌ و زیبایی جایگزین این دو واژه نداشت؛ گویا ترکیب تازه‌تر و زیباتری جایگزینِ \"دلِ‌سنگ\" یا \"سنگدل\" پیدا نمی‌کنیم!
        وانگهی مگر \"دلِ سنگ\" همان سنگدلی را در ذهن تداعی نمی‌کند؟!
        نگارنده \"آینه\" را فقط یک شیشه ندیده‌ است که پشتش به جیوه آغشته باشد و نور منعکس کند. آینه در ادبیات و بویژه مفاهیم عرفانیِ ما از نظر مفهوم گاهی وجود خارجی ندارد و اصلا جسم نیست. از درون و ذاتِ آدمی گرفته تا...همین شیشه‌یِ مستعار.
        هر کسی آینه‌ی کردار خود است مثل بانو \"اسدی زاده\" که صورت زرد رنگ خود را با سیلی سرخ کرده است. و خود را گول زده است و بخودِ واقعی‌اش دروغ گفته است و حالا می‌خواهد خودِ واقعی‌اش را نشان بدهد.
        حتی همان آینه‌ی شیشه‌ای وقتی زنگار ببندد، به صاحبش دروغ می‌گوید. و ایضا وقتی صاحبش ظاهر واقعی‌اش را تغییر بدهد. پس حتی آینه‌یِ شیشه‌ای هم دروغ گوست!
        دیگر آنکه ارتباط عمودی بین بندها و ابیات یک اثر به \"ضرس قاطع\" فقط یک بهانه‌ی \"من درآوردی\" و نا‌آگاهانه ایست که اصلا منطقی برای توجیه آن نداریم. مثل \"اوزان دوری\" که امروز بیخ ریشمان را گرفته و هنوز نمیدانیم از کجا آمده است!
        کجا وحی نازل شده است که ابیات یا بندهای یک شعر حتما باید ارتباط معنایی عمودی باهم داشته باشند؟!
        مگر شاعر میخواهد قصه و داستان به نظم دربیاورد؟!
        علارغم آنچه که از جانب منتقد گرامی استاد حکیم عزیز انتظار می‌رود باید عرض کنم که؛ گسستگیِ معنایی بین ابیات یا به عبارتی پریشانیِ احوالِ ابیات در یک اثر را عین کمالِ هنری میدانم.
        لطفا سری به غزلیات حافظ بزنیم و تورقی کنیم تا ببینیم با آنکه ابیاتِ برخی از غزلیات حافظ توسط کاتبان (به همین بهانه‌ی ارتباط عمودی) جابجا شده است اما هنوز شعر حافظ از دقیق‌ترین و ظریف‌ترین خصیصه‌ی خود که همان پریشانیِ ظاهری و انسجام باطنی است بهره می‌برد.


        با احترام به استاد \"حکیم\" عزیز خندانک
        و با احترام به بانو \"بنی اسدی\" ارجمند خندانک
        ابراهیم هداوند
        ۲۵/ اسفند/ ۹۹
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ ۱۹:۰۷
        مطمئنا از خوبی های شعر حاقظ گسست معنایی و اینکه هر بیت جدا گانه خودش داستانی است مجزا و میتوانی به راحتی جای ابسات را عوض کنیم
        خدا رحمتشون کنه این مرد بزرگ شعر ایران را
        ارسال پاسخ
        ابراهیم هداوند
        ابراهیم هداوند
        دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ ۲۱:۲۰
        با پوزش!
        "بنی‌اسدی" را اسدی زاده نوشتم.
        خندانک
        ارسال پاسخ
        عليرضا حكيم
        عليرضا حكيم
        دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ ۲۲:۱۶
        سلام و عرض ارادت جناب هداوند عزیز !
        باید عرض کنم قالب چهارپاره برای بیان داستان و مطالب طولانی به کار می رود. اگر به شعر دکتر حمیدی در مقاومت سلطان محمد خوارزمشاه در مقابل مغولان دقت کرده باشید؛ یک داستان را با تمام ظرافت‌ها و زیبایی‌ها طوری به رشته‌ی تحریر در آورده که اگر صد بار خوانده شود تازگی‌های خود را به همراه دارد. ابیات و بندهای چهارپاره، باید ارتباط عمودی و قوی داشته باشد و همواره بر این امر مصر هستند. در غزلیات حضرت حافظ که شما اشاره کردید؛ اگر به ندرت گسیختگی عمودی داشته باشند ولی در ساختار افقی ابیات اینگونه نیستند.
        و اما این حرف من نیست که در تعابیر عرفانی دل عارف آگاه پاک ضمیر نیز به آینه که نماد پاکی و صداقت است؛ تشبیه شده است و این با مسائل مورد نظر در ارتباط نیست. دوست گرام گوش دل و چشم دل و سنگدل و ... که از قدیم الایام استفاده می شده‌اند؛ کار شاقی نیست که آن را برجسته کنیم همین. و حقیرمنکر گفته‌های حضرت‌عالی نیستم .
        باری اگر به نقاط قوت و ضعف یک اثر پرداخته نشود پیشرفتی حاصل نمی‌شود.
        روزی که بانوی مرحوم خرم‌بخش به سایت آمدند؛ مبتدی بود و فرق شعر موزون را نمی‌دانست من چند مرتبه در خصوصی در مورد وزن شعر و قوافی،ایشان را راهنمایی کردم؛ کتابی به او معرفی کردم و عجیب بود طولی نکشید که شعر را بی‌نقص می‌گفت .به خاطر این از من تشکر بسیار کرد. حال اگر من هم مانند بقیه احسن و آفرین می‌گفتم پیشرفتی حاصل نمی‌شد .در اصل هدف از نقد آموزش است و لاغیر، خدای ناکرده قصد دیگری ندارم.
        با احترام بسیار خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابراهیم هداوند
        ابراهیم هداوند
        دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ ۲۲:۴۸
        سلام به روی ماهتان استاد حکیم عزیز
        دست‌بوسم
        عرض ادب و ارادت این شاگرد خُرد را بپذیرید
        قدردان زحمات شما بوده و هستم و هماره آموخته و می‌آموزم از قلم پر فیض شما
        کمترین نیز قصد جسارت یا خدای ناخواسته قصد اسائه‌ی ادب نداشته و ندارد و امیدوار است از آن عرایض رنجیده خاطر نشده باشید.
        پیشتر سال نو و نوروز باستانی را به شما تبریک و شادباش عرض می‌کنم و برایتان سلامتی و شادکامی آرزو دارم.

        با احترام خندانک
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۱۷:۳۱
        من کوچیک شما هستم بزرگوار .. و میاموزم از قلمتان ،
        و اما دل سنگ ، خوب دل مال آدمه و آیا این تشخیص نیست ؟؟ که برای سنگ ، دل قائل شویم ؟
        و بنده نیز با شما هم عقیده ام و اشاره کردم شعر ساختارش ساده و کمرنگ است و صداقت شاعر آنرا عاقبت به خیر کرده است و در مجموع از نظر ما ( بعنوان مخاطب عام ) حاصل کار شیرین و قابل قبول است خندانک
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۴
        خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهر بهادرانی
        جمعه ۲۲ اسفند ۱۳۹۹ ۲۲:۱۷
        درود فراوان وعرض ادب خدمت شما بانوی ارجمند 🌹
        بسیار زیبا 👏👏👏
        پاینده باشید 🌹
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۲۳
        بزرگوارید. ممنونم خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۴
        خندانک
        ارسال پاسخ
        رضا رحیق
        جمعه ۲۲ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۲۵
        عرض سلام و احترام
        پاینده زنان سرزمینم
        ایام به کام خندانک
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۲۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۴
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ ۰۰:۲۹
        سلام
        پیشاپیش بابت تیک نقد جناب شفیعی عزیز ممنون که ناقوس خوانش چنین شعر زیبایی رو به صدا در اوردن
        واقعا زیبا بود
        عالی بود قوی از اینکه چنین اشعاری نادیده گرفته می‌شود واقعا جای تاسف دارد
        درود بر شما ‌شاعر گرامی خندانک خندانک خندانک
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۲۵
        درود جناب قنبرپور بزرگوار
        من هم از جناب شفیعی سپاسگزارم که باعث شد در خانه ی شقایق هم رفت و آمدی باشه.
        بسیار لطف کردید .
        روزگارتان شیرین
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ ۰۶:۵۵
        دورود بر شما بانو جانم
        بسیار بسیار زیبا
        سرده اید
        کو گوش شنوا
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۲۷
        بانو جانم درود خندانک

        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۴
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        بهنود کیمیائی
        شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ ۰۷:۲۵
        با عرض سلام و احترام خدمت شما شاعر گرامی بسیار بسیار عالی و درود فراوان بر شما
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۲۷
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۴
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود مدهوش( یامور)
        شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ ۰۸:۱۹
        درود بر شما شاعر بانو🌹🌹🌹🌹🌹

        زیبا و دلکش🌸🌸🌸🌸
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۲۸
        🌹🌼🍀🌼🌹
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۴
        خندانک
        ارسال پاسخ
        علی مزینانی عسکری
        شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ ۰۸:۳۶
        با تعصب چه بلاها به سرم آوردید!
        عشق میخواست دلم ... هرزه خطابش کردید
        لب فرو بستم و تسلیم به تقدیر ولی ...
        زنده بودم ... و شما مرده حسابم کردید
        با سلام و عرض ادب خدمت بانوی شاعر و دردفهم...
        به جرأت می توانم بگویم در این مدت که محفل نشین شعرناب شده ام یکی از بهترین و زیباترین شعرهایی بوده که از خواندنش لذت بردم تمام ابیات در عین تلخی اما به زیبایی سروده شده و ضرب آهنگ خاصی دارد
        دستمریزاد و هزاران درود
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۳۱
        درود بر شما
        ممنون از نگاه پر از لطف شما
        با این تعریف شما دست و پایم را گم کردم . خندانک بگذریم از لبخندی که به من هدیه دادید !!!! مغرور نشم حالا خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۴
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منوچهربابایی
        شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ ۰۸:۴۶
        بی تعارف بسیار زیبا بو د و درد مند
        درودها خواهر شاعر و استادم
        دست و قلمتان بی بلا خندانک خندانک خندانک خندانک
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۳۲
        درود بر شما
        ممنونم خندانک خندانک
        شاگردی میکنم در کنار شما بزرگواران
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۵
        خندانک
        ارسال پاسخ
        تاراناصری راد (خاطره)
        شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ ۰۸:۵۵
        بدترین قسمت این زندگی آنجا ست دلِ
        بخت برگشته به اقبال بدش تسلیم است 😔
        بسیار عالی بانو جان
        چه زیبا وزیرکانه درد دل زنان را فریاد زدی
        درود فراوان
        برقرار باشی ومانا
        🌷🌷🌷🌷🌷🌷
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۳۴
        درود بانو جانم
        امیدوارم روزی باشد که درد ها زنانه و مردانه نباشد. زن و مرد در کنار هم به مصاف روزگار بروند.
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۵
        خندانک
        ارسال پاسخ
        فروغ فرشیدفر
        شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ ۰۹:۰۲
        درود بر شقایق بانوی نازنین🌹
        شعر بسیار زیبایی خواندم.
        پر از اندیشه ی ناب، خوش آهنگ و دلنشین
        من هم ازجناب شفیعی یزرگوار ممنونم که مارو به این
        صفحه هدایت کردند.
        🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۳۴
        درود دوست عزیز
        ممنونم از شما خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۵
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سارا (س.سکوت)
        شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ ۱۶:۲۲
        درود بر شما بانو جان بسیار زیبا
        پیروز ومانا باشید خندانک
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۳۵
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۵
        خندانک
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ ۱۹:۳۶
        درود برشما شاعر گرامی بنی اسدی
        بسیار عالی و
        مفهوم بود خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۳۵
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        مجتبی شهنی
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۹:۱۵
        خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۵
        خندانک
        ارسال پاسخ
        کیمیا طولابی
        شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ ۲۲:۲۲
        بسیارعالی
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۵
        خندانک
        ارسال پاسخ
        کیمیا طولابی
        شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ ۲۲:۴۴
        فقط مشکل قافیه و وزن کلی رعایت شود ماناباشید
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۳۶
        درود بانو جان
        مشکل قافیه و وزن نداره شعر
        امیدوارم دوباره بخوانید
        ارسال پاسخ
        فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
        فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
        دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ ۱۰:۵۶
        سلام .
        شاید نظرم احمقانه باشد بعد از این همه نقد جامع استادان سایت که هنوز توان درک کامل شان را ندارم (منهای آنچه که خودتان فقط می دانید و دلیل سرودنتان است)ولی همین نظر احمقانه یا مغلطه باعث رستاخیز حظ و حیرت و توجه در من شد پس محتاطانه اینجا در میان می گذارم
        و آن مصرع اول است تصویری که تداعی شد شرح می دهم.
        طاقی که یک تاب از آن آویزان است و پیچکهایی که از طاق بالا می روند و بعد به تاب می آویزند .تاب بجنبشش به تعلیق در آسمان و طاق وابسته ،آسمانیست و توان به زمین و پایه ای آسمان که درزمین است تکیه دارد و زمینیست .و گره خوردن این دو بافته شدن آسمان به زمین است و حاصل یک طناب
        به ترتیب تثلیث، ثنویت و وحدانیت را نشان داد
        تا پایان شعرتان را خواندم چنین چیزی رادیگر ندیدم
        درون مایه گلایه آمیز و اعتراضی داشت
        همیشه به حقانیت اعتراض مشکوک بودم چرا که برای یافتن حقی باید حقوقی (زمان،انرژیو غیره )راازدست می دادیم و بعد باید منتظر پاسخ می شدیم که غالبا پاسخ تشخیص تمارض بود گاه در پس دلداری
        من حالا اعتراض و حسن نیتش را می شناسم سپاس و رشک من به خاطر همین است. ولی خیلی طول می کشد که انقدر خودمانی شوم با اعتراض انقدر زیبا و صمیمی و بدون حصول کسالت طولانی صحبت کنم .



        ارسال پاسخ
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ ۱۶:۲۶
        خندانک خندانک خندانک
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۵
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد  مسعود م
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۰۲:۴۸
        سلام :

        درود بر شما
        بسیار عالی -------------- خندانک خندانک خندانک
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۳۶
        سلام از شقایق
        سپاس خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد جواد عطاالهی
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۰:۵۸
        درود بر شما
        چهار پاره بسیار زیبایی بود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۳۷
        ممنون از وقتی که گذاشتید خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۹:۱۳
        درود فراوان بر بانو بنی اسدی بزرگوار
        بسیار
        زیبا
        بود خندانک
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        يکشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۹ ۱۹:۴۶
        عرض ادب بزرگوار
        بسیار ممنونم
        به مهر خواندید
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        معصومه خدابنده
        دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ ۰۰:۲۰
        درود و ارادت ماه بانو
        بسیار زیبا
        در اوج باشید
        🌹
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ ۱۶:۲۷
        درود بانو جانم
        ممنونم از مهر شما خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ ۱۳:۰۷
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
        استادگرامی
        که شعرت
        مشکلاتی را بیان کرد
        ز خوابْ آشفتگی
        بیدارمان کرد
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        شقایق بنی اسدی
        شقایق بنی اسدی
        دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ ۱۶:۲۸
        سپاس بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        اعظم قارلقی
        دوشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ ۱۸:۲۰
        آفرین... آفرین بانو
        کیف کردم...
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        "با تعصب چه بلاها به سرم آوردید!
        عشق میخواست دلم ... هرزه خطابم کردید

        چقدر این بیت رو دوست داشتم خندانک


        عااااالی عااااالی بانو
        احسنت... هزاران هزار مرحباااا
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۴۳
        این جهان نوش ِ کسانیست که بازی بلدند

        درود بر شما مهربانوی ادیب و بزرگوار خندانک خندانک
        بهروز عسکرزاده
        چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۴۹
        سلام

        زیباست و می‌شد که زیباتر شود.
        قلمتان روزافزون نویساتر.
        و روزگارتان بهاری.
        خندانک
        حمیدرضا نصرآبادی(طوفان)
        پنجشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۹ ۰۹:۴۰
        جرم این حنجره خالی شدنش نیست، بفهم!
        ما فقط حرف زدن ضجه زدن را بلدیم
        کو کجا رفت عدالت که به بیراهه زدیم؟
        سرخوشِ دغدغه‌ی کاهش زاد و ولدیم؟
        خندانک اعتراض خندانک
        شده باور کنی یک روز، خوشی می آید؟
        شده قانع شوی امروز فقط کابوس است؟
        پشت این فلسفه‌ی دارِ مکافات چه بود؟
        از کجا یاد گرفتیم که زن ناموس است؟
        خندانک واقعیت خندانک
        با تعصب چه بلاها به سرم آوردید!
        عشق میخواست دلم ... هرزه خطابم کردید
        لب فرو بستم و تسلیم به تقدیر ولی ...
        زنده بودم ... و شما مرده حسابم کردید
        خندانک تبعیض خندانک
        زیبا خندانک خندانک خندانک
        مینا فتحی (آفاق)
        پنجشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ ۰۴:۲۰
        درودها

        شعری زیبا بود
        احسنت شقایق بانوی عزیز

        پاینده باشید

        😍💐
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6