دوشنبه ۱۸ اسفند
درد... شعری از سارا رحیمی
از دفتر از جنس فریاد نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ ۲ هفته پیش شماره ثبت ۹۵۵۸۱
بازدید : ۳۲۵ | نظرات : ۷۵
|
آخرین اشعار ناب سارا رحیمی
|
من درد را،دیدم
آنجاکنارتنهایی
درامتدادمسیر
تیغ تیزآفتاب
پای ورم کرده از تاول
خشکی لبهای بی روح
پُرِازآرزوهای پُرحسرت
به چشمان کودکی که!
بی فروغ سو می زد
من درد را دیدم
که پنجه می کشید
بردیوارِشیشه ای قلبی!
کوچک اما بزرگ
نگاه لابه پی تکه ی نانی
پشت شیشه ی غروربعضی ها
انگشت می کوبد
من درد را دیدم
له می کرد.....
زیرقدمهای نامیمون
آشیانه ی* قلبی*
ازجنسِ ظریف کهنسالی
شرم دستانی به اجبار
گدایی می کرد
من درد را دیدم
درگلاویزی اشک
بغض بستوه چشمانی
تلخ.....
زیرچکمه های زور
بیداریِ خفته!
درزیر نقابها
من درد را دیدم*******
سارا رحیمی:پ۲۴بهمن ۱۳۹۹
*نیستی*
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.