دوشنبه ۳ دی
ماهی شعری از علیرضا عالمی
از دفتر شالیزار نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۹ ۲۰:۲۷ شماره ثبت ۹۵۴۰۹
بازدید : ۲۲۹ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب علیرضا عالمی
|
نمی تونم درک کنم این روزها رو
این همه سیاهی و دروغ و نیرنگ رو
قصه تلخ این روزها چقدر درده
قصه آدم های سنگی که قلبهاشون سرده
هر روز زندگی شون رو میبازن به این روزها
بعضی ها فکر میکنند بردن توی این قصه ها
چشمامو میبندم رو به این حرف ها
میشم سرگردون توی این روزها
راهم رو کم کردم توی غبار
ببین جا موندین زیر این همه شعار
من توی دفتر نقاشی عکس تو رو کشیدم
هر شب از این شب سردو به یاد تو سحر کردم
میخواهم بهت بگم که به تو دل بستم انگار
ولی تو انگار سردی باهام، من تنها نزار زیر این آوار
بهت حق میدم که باور نکنی حرف هامو چه کار کنم که کنارم باشی
این قدر نامردی دیدی که میگی حتی اگه سجدم کنی محاله باور کنم که عاشقم باشی
چقدر درد دیدم از این دنیا چه شب ها گریه کردم مثله ابرها
اما یادت یه آرامشی به من میده میون این همه اشک ها
هر جا که میرم میبینمت ماهی هر جا که رفتم تو خیالم بودم با تو
انگار مرهم درد هام هستی ، نمیتونم سر کنم یه لحظه بی تو
هر بار که میبینمت میگم که چقدر عاشقت هستم
میخواهم بگیرم اون دست ها تو توی دستم
چیزی ندارم از این دنیا، این قلبِ عاشقم برای تو
بدون که کنارت هستم، تا ابد کنارِ تو
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.