خیام
اندیشه های من هیچگاه
به حبس رضا نمیدهند و دائم
درفضای عطراگین و پُر از ترنّم و،
درندشت و بی انتهایِ رؤیاییِ یار
تک تکشان
درحالِ بال زدن است
در اندیشه ام ،
رسوایان عالم هریک
به صف ایستاده ،
درحالِ اجرایِ مراسمِ دار زدن است
در اندیشه ام ،
آرامش و امنیتی جاریست در وجودِ خیام
به تختی نشسته دربهشت ،
تکیه داده به پشتیِ قشنگی
برای عاشقانه های خدایی
هنوزهم رباعی میسازد
درحال تار زدن است
در اندیشه ام ،
صداهای دلبرانه ای می آید ،
ازچند فرشته ،
هاتفانی که هریک
برای رساندنِ خبرهای بخشایشِ دمادمِ سلطان
درحال جار زدن است
در اندیشه ام ،
شیطان و ایادیِ پَستش را
در جهنم می بینم
که هریک ،
برای آنهمه افتضاح ها وبی خدایی ها
درحال زار زدن است
دیگر فرهاد برای رهایی
از خاطراتِ لحظه های تلخ و کم شیرین
دل کوه را بی هدف ، تکه پاره نمیکند
ولی برای رخنه ی بیشتر،
به دل شیرینِ حقیقی
درحال حفرِعشقی و،
درحالِ احداثِ پُر از نوری ازغار،
با عاشقانه هایی
به التماسِ آنهمه مُغار زدن است
تنبلان و تن آسایان را ،
به بهشتِ اندیشه های من، راه نداده اند
هرکه هست ، بازهم ، اینجا هم
برای خَلقِ بیشترِ هنرِعشق ،
مشغول به ،
دستی به کار زدن است
همه دستهای ملتمسانه ی نیاز و امید
هنوز هم بسوی خداست
همچون نوکهای بازِ جوجه گنجشکان
لَه لَه میزنند برای کسبِ بیشترِعشق
همه ایامشان ،
صرفِ بیشترتکیه بر یار زدن است
بهمن بیدقی 99/11/10
بسیار زیبا و جالب بود
گفته میشود خیام دهری بوده
بهشت دهری ها کجاست؟