به نام او که هر چه هست اوست
همیشه بود نام ایران زمین
بود مهد شیران، حکیمان ببین
بنامیدن اخترشناسان ، زامهر چونین
به سریانی و آرَمی ، رکن دین
بود اخر قوس و بَدوِ جُدِی
به شامگه سی اذر و بَدوِ دِی
نویدی بیامد از ان اورمزد
مظفر چوگشت اهرمن را بزد
بشد نور غالب به شام ظلام
به رفت و بشد نزد و قربش غلام
به یک خوان که میزد شده نیک نام
شه و عامیان در لباسی تمام
بشد صلح و سور و صفا در زمان
بخوردند طعام و ثمر در امان
بکردند به امر منع جنگ و جَدل
بریدن سر احشم و ماکیان ، یا بَدَل
زدن ساز و سرنا ، و پای کوفتن
به شادی و جشن غم ز دل روفتن
یکی گفت سَمَرها به ان جمع پاک
گروهی به حمد و ثنا سر به خاک
بشد این حکایت به دیگر بلاد
که باشد چنین مردمی پاک زاد
گرفتند نَشاًت از ان مردمان
که خرم بشد کام ان عامیان
به زامهر و یلدای ایران زمین
بشد بهر ترسا به سالی نوین
بکردند ان را سر اغاز سال
به میترا و ارثش شد ان نیک فال
باسلام به بزرگان قلم
بر خود واجب دیدم معانی بعضی از کلمات رو بنویسم .
زا مهر = زایش روز ، زایش خور یا خور روز ،خرم روز ، زاد روز ، تولد ، یلدا
در زبان سریانی که از معروف ترین شاخه زبان ارامی دوران ساسانیان است،( مهر ) نام دیگر میترا الهه نور و روشنایی
قوس = اخرین شب ماه فصل پاییز
جُدِی =اولین روز ماه فصل زمستان
اورمزد = نام اون پارسای زرتشتی که اهریمن تاریکی رو از بین میبره
میزد = غذاهای مقدس
سَمَر = داستان، افسانه
احشم = احشام حیوان های حلال گوشت
تر سا = کشیش
میترا = الهه مقدس نور ، روشنی
درودبرشما
زیبا بود
زنده باد وطن