ان سبزه زار اندر زمین
ناچیز بود بهر تو این
در نزد تو ای دار تین
او هیچ بود اندر زمین
طوفان بیامد عنقریب
شد اتشی اندر فریب
با زور بی همتای او
زیر و زبر کرد جای او
از ریشه بر کندش چنین
بر کوفتش صدر زمین
طوفان و رعد غرش کنان
هم از زمین و اسمان
بر داشتن از روی کین
زار و زمین سنگ وزین
ان تند باد زوزه کشان
امیخته شد با سرکشان
از کف برفت و ریز شد
چون شاخه ای اویز شد
چون امدند بر سبزه را
چون بحر بودند قطره را
انان شدند مهمان او
شستن سرو دامان او
طوفان به سبزه چون رسید
رقصید و رقصان شد چو بید
دست نوازش را کشید
بروی ان سَبزِ امید
با سلام
از نظر چارلز داروین یک درخت کهن سال خوبه که بیانگر تنومندی ، استحکام ، میلیون ها ریشه در خاک و شاخه و برگهای سر به فلک کشیده س که قدرتش رو به نمایش میذاره .
و باور لائوتسه فیلسوف چینی تسلیم بودن بهتره ، کاری که
سبزه های پای همین درخت تنومند انجام میدن .
و طوفان حکایت قدرت برتره اصطلاح عامیانه دست رو دست زیاده ، که دست دادار اسمان بالاترین دستهاست .
وقتی درخت با کبر و غرور و منیتش سبزهای ناچیز رو زیر پاش نگاه میکنه و به اونا فخر میفروشه طوفان میاد ، درخت شروع میکنه به مبارزه و خم نمیشه و اخرش ریشه کن میشه
و هیچ سود و بهره ای از زندگیش نمیبره چون تسلیم امر حق نیست
(طوفان از کلیت میاد و درخت تنها یک جزء است)، ولی سبزهای که حتی یه بچه میتونن از ریشه درشون بیاره تسلیم اون قدرت برتر میشن و طوفان هم مثل اون بیت ناب
( قطره دریاست اگر با دریاست
ور نه او قطره و دریا دریاست )
هم شسته میشن، هم رقصان و هم گردوغبارشون میره.
اگاهی بنده حقیر شد این دلونشته و اینکه اگر منیت ها رو کنار گذاشتی و تسلیم امر حق شدی ثمره ی زندگی رو میبنی و کرم او رو .
و اگر دنبال منیت ها ، کبر غرور و ...... رفتی هیچ ثمره ای از زندگیت نمی بری .
در مورد ( دار تین ) هم عرض کنم ، منظورم درخت انجیر معابد یا لور هست ، که در جنوب کشور رشد میکنن
بسیار زیبا و آموزنده بود