يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر فریباحاجی صادقی (رها)
آخرین اشعار ناب فریباحاجی صادقی (رها)
|
رفتی و ماندم تنها
قاصدکِ شب خیزِ قصه های من
با این _ سرفه های خفیف
با صدایی که صدایی نیست
با قدم هایی که پایی در آن نیست
و چشمی که از خشکی
اشک در آن جان به سر است
تو را فریاد می زنم
چرا بیننده نیستی مرا
قاصدان شب خیز قصه های من
|
|
نقدها و نظرات
|
درود فراوان بر شما گرانقدر ببخشید متوجه منظورتان از مطلع تضمینی از تصنیف های قدیم رو متوجه نمیشم امکانش هست بیشتر توضیح بدید ممنون میشم راستش من چیززیادی از شعر نو نمی دونم فقط اون چیزی که به ذهنم میاد رو نوشتم 😊😊 | |
|
سلام و درود برشما بزرگوار ممنونم از انتقاد شما سپاس فراوان
| |
|
درود فراوان بر شما عزیز دل ممنونم از نگاهتان🌸🌸🙏 | |
|
سلام و درود برشما گرانقدر مچکرم از لطف تون سپاس گذارم 🙏🌸🌸 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و جالب بود
مزین به نقد نافذ جناب لاهیجی عزیز
جسارتا مطلع تضمینی از تصنیف های قدیم نیست؟