« عزيز مادر »
هـر آن فـردي ، عزيز مادرش بود
یقیناً خاک عالم ، بـر سـرش بود
هـر آن فـردي ، اگر بی تربیت شد
جهت این بود ، عزیز مادرش بود
هـر آن طفلي ، زِ مادر تربيت يافت
يقيناً بهتر از گنج زرش بود
پدر گر یک پسر ، بی تربیت داشت
همان غافل ، زِ روز بدترش بود
پدر اولاد خود ، گـر تربیت کرد
همان روز بدش را خاطرش بود
برادر تربیت ، بهتـر زِ گنج است
که در درماندگی ، گنجِ زرش بود
رسوم تربیت ، بود از خداوند
کز اول تربیت را داورش بود
هر آنکس تربیت نگرفت از حق
همان غافل زِ جُرم1 وکیفرش بود
خوشا هرکس که از حق، تربیت یافت
كه بهر تربيت ، حق ياورش بود
خوش آن فردي كه حُسن عاقبت ديد
زِ حُسن2 تربیت ، آن باورش بود
قباي كوته بـي تربيـت بـين
چو كوتاهـس ، بازم در بَرش بود
هر آنكس تربیت در پیکرش هست
حصـار3 آبـرو ، بـر پیکرش بود
كسـي كه باطنـش با تربیت شد
نظيف و پاكتـر هم ، ظاهرش بود
پسـر با تربیت ، گر چون پدر شد
زِ مردي و شهامت ، جوهرش بود
هر آن دختر ، نكوتـر بود و ديندار
نكوتر هم خود و هم شوهرش بود
اگر دختر به راه هرزگـي رفت
زِ بعدش گريه در چشم ترش بود
هر آن شاهي ،كه ملت تربیت كرد
مواظب بـر امـور كشـورش بود
شنیدم عارفـی این نکته می گفت:
که نخل تربیت ، بار و برش بود
حسن این نکته ها ، بنوشته با شعر
كه بر هر تربیت ، حق رهبرش بود
٭٭٭
1- گناه- خطا 2- نيكويي – خوبي 3- ديوار – دژ
حسن مصطفایی دهنوی