سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        سفر فانتزی

        شعری از

        مسيحا الهیاری

        از دفتر صليب رنج نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۹ ۱۲:۱۱ شماره ثبت ۹۲۱۷۶
          بازدید : ۶۰۹   |    نظرات : ۴۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مسيحا الهیاری
        آخرین اشعار ناب مسيحا الهیاری

        سریال صد سال تنهایی)(آنچه گذشت )
        تهیه کننده .. آقای استکی
        کارگردان .. استاد سید فکری
        با بازی اعضا سایت .......
        کاری از سینما ناب
        تق تق 
        م. هی بیداری 
        ...شما
        م..من مسیحام همسایه بغلی شما
        ...امروز
        م..دلم گرفت از تنهایی و تاریکی تو چی
        ..راستش تو این قبر تنگ و تاریک با بوی چندش آور و جای نم دل همه میگیره حالا چی کار داری 
        م... میخوام کمکم کنی
        ... چیکار کنیم 
        م.. میخوام از قبر بزنیم بیرون و رو سنگ بخونیم میخوام بدونم چند وقت مردیم
        ....چه فرقی میکنه حوصله داری من که استخونام خشک شده از بس یک طرفه خوابیدم 
        م...خواهش میکنم یه تکانی به اسکلت خودت بده میتونی
        ...نزدیک بود از هم بپاشم هاچ یه
        م .. دستت را به من بده بریم بیرون
        ...آگه گیر افتادیم یک ساعت دیگه مامورین سوال جواب برزخ میان
        م...یک ساعت طول نمیکشه یه چرخ کوتاهی میزنیم بر میگردیم
        ...از این دیوار سیمانی چطور خارج بشم
        م....برا ما دیگه مانع معنا ندار از وسط آن رد میشیم
        ..باشه دستم را بگیر آروم اسکلت بدون بازو تابلو میشم
        م....چشم یک دو سه گفتم میریم بیرون 
        .......وای چشمام داره کور میشه جایی را نمبینم نکنه دیده بشین 
        م....اولا امروز پنجشنبه نیست خلوت قبرستان بعد هم کسی دیگه ما را نمیبینم ما تو ا بعآد  برزخیم
        ....سرده هوا حتما پاییزه دارم یخ میزنم 
        م.. اون پارچه سیاه بندازین رو دوشت مثل این ه تازه مرده جون بوده لابد 
        ....میتونی تاریخ رو سنگ قبرم و بخونی
        م....انگار خیلی وقته مردیم مشکل دیده میشه فرسوده ...هزار و چارصد هشتاد...
        .الان چنده تاریخ
        م....صبر کن تاریخ اون قبر تازه را بخونم دیروز آوردن صداشون میومد .....هزار و پانصد و یک و یک 
        ...خدای من نزدیک صد سال است مردیم 
        م....آره تقریبا 
        ...یه جور ایی پیشکسوتی
        م.....بریم شهر زودتر
        ...من که اسکلت ام خشک شده راه نمیره 
        م....سوار موج ذرات معلق میشم
        ..یعنی طی العرض 
        م..آره ما دیگه ماده نیستیم ...بریم یه کافی نت پیدا کنیم 
        ...چی ?
        م....اطلاعات ا ون جا راحت 
        .....بریم . خدای من آدمها قد یه وجب شدن وای ماشینها به شکل نورند دارن رو هوا میرن چرا هیچ گل و گیاهی نیست
        م....مصنوعی اند نمیبنی همه نانو هستند
        من میترسم یه وقت گیر میکنیم صد رحمت به قبر خودمون 
        م...نترس راستی خونه ها را از شیشه ساختن اندازه قوطی کبریت
        ...یعنی متری چنده الان
        م...بیا بابا .....اونجا باید کافی نت باشه ببین بچه ها مثل ملخ وول میخورند .دارن تو کف دستشون انگشت میزنن
        ....خدای من انگار یه نوری وسط کف دستشون همون کامپیوتر زمان ماست خیلی ریزه تازه مگه بلدی این تکنو نوسولو
        ژی را 
        م ....چی گفتی 
        ....اون دختر بچه را داره قرص میخوره
        م....به نظرم اون قرص وعده نهاروشن باشه 
        .....یا ایزد منان همه چی شده سرعت و کوچیک وای غذا و میوه ای نیست فقط قرص را میخورند
        م....قرن سرعت یادم است فیلمی تخیلی اون موقع دیدم اینطور بود آدما
        ....زود باش 
        م.... اونا ما را نمیبین .یه گوشی رو نوک اون انگشتره آروم باز میکنم.....
        (صد سال بعد )فلاش بک
        م .....باز شد آره چه سرعتی داره لا مذهب 
        ....ایرانسل
        م .....نه گیج تکنولوژی جدیده امواج و از مغناطیس موهایشان میگیرند 
        ....خوش به حالشون پول بسته نمیدن عجب زمونه مزخرفی دنیا اومده بودیم
        م....میشه ساکت بشی گیج شدم 
        آهن باز شد ..مینویسم سایت ناب بذار ببینیم کی مونده کی نمونده چه خبره
        .......آورد وای چرا طراحی سایت اینطور شده 
        م...تازه شعرها نهایت چند تا رمز مثل حروف ابجد هستند فقط نقطه
        ....ببین اسمی از مدیر سایت هست 
        م ....آره فکر کنم آرم سایت برا تقدیر اسم استاد فکری 
        ...ببین مدیر سایت کیه گمانم اون دختر مو فرفری باشه اخم را ببین 
        م...یعنی این نتیجه یا نبیره یا .....یعنی این چندمین نسل استاده
        ...من از کجا بدونم ببین اسمی از اعضا هست
        م....صبر کن _ از اعضا این سایت که شاعران بزرگی بودند و سالهاست میهمان خاک شدن به نیکی یاد میکنیم ..این سایت یکی از اجدادم بنا کرده بود .....
        ...بزن مسیحا ببین چی میاره 
        م ... وای خدا  عکس من مونده مثل دیو هستم کنار اینا شعرام و انگار تار عنکبوت نشسته روشون 
        ......فکر میکردم همه مردیم 
        م ..تو را خدا میبینی زمانی هر کسی واسه خودش برو بیایی داشت .وای چقدر برای دوست داشتن هم معطل میکردم
        ...چقدر با بقیه جدال و حسادت و زخم
        م......کاش میدونستیم زمان را نمیشه خرید 
        ...کاش میدونستیم آخرش توی چنگال طبیعت تموم میشم
        م.....چقدر بزرگ نوشتیم
        ...ولی کوچک بودیم
        م.....چقدر ادعای عشق  کردیم
        ....ولی عاشق نبودیم 
        ...حالا بچه ها کجا
        م.....معلومه هر کدوم مثل ما توی قبری منتظر پاسخ 
        آخرش از خاک ما چی میسازند
        ....من شاید خرمگس شدم یا توپ فوتبال تیم بارسلونا
        تو چی مسیحا
        م.....منم آخرش خاکم ....شاید یه تار بشه شاید هم  قللک سفالی یه بچه یتیم 
        راستی شما فکر میکنین صد سال دو صد سال وووو از خاکتون چی میسازند%
        .... یه ساعت شد تو را خدا بیا برگردیم به قبرمون اینجا هوا ش سنگینه 
        م ....ول کن هوا چیه ما مردیم انگار خیالاتی شدی 
        ....برگردیم دارم از همه چی میترسم همون نکیر و منکر باز بهتر ند 
        م...باشه سوار اون نسیم میشیم وقتی گفتم بر
        .....رسیدیم زود باش بر تو قبرت 
        م......باز میبینمت 
        ........تا بعد 
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹ ۲۲:۰۳
        سلام مسیحای عزیز
        بسیار زیبا و امید بخش بود
        شکر خدا که شعر ناب ابدی شد
        و باقیات و صالحاتی برای بنیان گذار و مدیر مدبر آن استاد احمدی زاده عزیز و گرامی
        خرم و خوش باشی خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۹ ۰۱:۳۷
        درود بر تهیه کننده صدسال تنهایی استاد استکی بزرگوار🌺
        ارسال پاسخ
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹ ۰۹:۳۶
        سلام استاد حتما اینطور ه آگه قصوری هست علتش اینه که این نمایشنامه سور را ل برا ساین نوشته بودم خواستم چکیده اش را با روال شعریت بنویسم کمی سخت بود ممنون
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹ ۰۴:۱۲
        سلام و درودها 🌹
        عجب نمایشنامه ایی بود
        فوق العاده
        آفرین 👌👏👏👏

        اون دختر بچه را داره قرص میخوره
        م....به نظرم اون قرص وعده نهاروشن باشه
        کلی خندم گرفت خدا خیرت بده

        دیگه میرم بخوابم ،باید زود بیدار بشم دوباره بخوونمش🌺
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹ ۰۹:۳۸
        سلام سپاس مریم مقدس
        ممنون که خوندی و خیلی منت دارم که در نبودم مهماندار ی کردی راستش شلوغی آخر هفته و غیره نمیزاره به موقع پاسخ بدم برا همین تصمیم داشتم نیست رات را همیشه ببندم ممنون که لطف کردی
        ارسال پاسخ
        شریف شریفیان
        پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۵۸
        سلام
        مسیحای عاشق
        نمایش نامه ای غم انگیزی البته مسیحای عزیز
        این حقیر با واژه های بیگانه چه عربی چه انگلیسی
        چه فرانسوی یا روسی و آلمانی میانه ی خوبی ندارم
        معتقدم معادل فارسی آنها خیلی بهتر است تا واژه های بیگانه که بنده بگویم تراژدی ، غمبار غمگین غم انگیز
        مثلا پارا دایم ،سرمشق مدل نمونه
        ای کاش فخر فروشی در بکار بردن واژه های فارسی
        بود تا اینکه فرنگی
        مسیحا این همه درازای سخنم برای واژه تراژدی
        یا غم انگیز بود
        واکنون به نمایش نامه ی ادبی جنابعالی برمیگردیم
        و آدمهای رباطی این قصه که نه از طبیعت چیزی میدانند
        نه در اطرافشان طبیعتی هست که ببینند لذت ببرند
        چرا؟ چون همه ی طبیعت را با دست خود نابود کرده اند
        آسمانی سیاه، رود هایی خشگ جنگل را در عکس های
        وفیلمهای گذشتگان میبینند
        حیات وحشی که اثری از آن نیست
        نه کبابی
        نه قیمه ای نه قورمه ای
        نه دیزی سنگی
        همه چیز به دو کلمه ختم میشود سخت افزار و نرم افزار
        وهمان چراغ میان دستشان
        وقفسه جعبه ی قرص های غذاییشان
        یا دواییشان
        درود خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۱۲
        درود بر شما استاد که هرکلام شما آگاهی مارو افزون میکند در راهبرد آرمان های شعرمان🌺🙏🏻🌺
        ارسال پاسخ
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹ ۰۹:۴۳
        سلام استاد به نظرم زیاد در نوع لغات گیر نکنیم مهم رساندن مفهوم است البته در کلیت حفظ زبان ملی در اولویت است .
        به قول گابریل یل گارسیا مارکز ....... شاعران فریاد بزنید فریاد تنها زبان مشترک ماست

        ممنون که آمدی
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۱۴
        برای من فقط کافی است مطمئن باشم که تو و من در این لحظه وجود داریم. همین
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹ ۰۹:۴۴
        دور یا نزدیک همین که لباسهای هر دوتامان مقابل یک خورشید خشک میشود کلی غنیمت است
        ارسال پاسخ
        آرمان پرناک
        پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۵:۲۷
        درودها بر شما
        چقدر زیبا خندانک . با اینکه نوشته ای غم انگیز از دل مسیحای شعرناب بود ولی باید اعتراف کنم بعضی قسمت هاش واقعا خندم گرفت.
        سرتان سلامت و عمرتان طولانی باد
        خندانک خندانک خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۵:۳۷
        🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹ ۰۹:۴۵
        سلام آرمان بله طنز تلخ یا آمیخته به تراژدی اینجوری در میاد ممنون که آمدی
        ارسال پاسخ
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۹:۳۸
        سلام و زنده باد مسيحاي عزيز
        هرچي هست، سراسر صافي و عشقه در وجودت قلمت موج ميزنه احساس خالص
        انديشه ي زيبا و كار گشايت در عصر يخبندان، خود هيمه ي اجاق است
        قلمت سبز و مانا خندانک خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۹ ۰۱:۳۷
        🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹ ۰۹:۴۶
        سلام امیرسالار ممنون از درک والایت شما لطف دارین ما مرثیه خوان دل خویشتنم مینویسیم بلکه بگیم هستیم .ممنون
        ارسال پاسخ
        علی غلامی
        جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۹ ۰۰:۴۹
        مسیحا من از تابوتم بیرون زدم از دست سر و صداهای تو.بگذار بخوابیم چقدر شلوغ میکنی،مگر نمیدانی نابیان گذشته همه مردند جز چند نوح و نستوح.نستوحش فقط بخاطر ریتم جمله بود البته.
        خندانک خندانک خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹ ۰۰:۴۷
        🌹🌹🌹🌹🌹
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹ ۰۹:۴۸
        سلام ستاره سهیل کجایی پیشکسوت مرده ها
        همین که تونست تو را از تابوتت بیرون بکشم یعنی عالیه حالا صلیب دوست داری یا تل هیزم و آتش
        ارسال پاسخ
        الهام امریاس
        جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۲۲
        درود استاد مسیحای عزیز

        شعرت آرامشی ست برای قلبهای شکسته

        الهی همیشه سالم و سلامت باشی
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹ ۰۰:۴۶
        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹ ۰۹:۴۸
        سلام خواهر گرامی امیدوارم دلتان آرام و روحتان پر از نفس خدا باشد
        ارسال پاسخ
        سعید صادقی (بینا)
        جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۹ ۲۲:۵۳
        سلام مسیحا جان
        زیبا بود درود ها
        خندانک خندانک خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹ ۰۰:۴۶
        🌹🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹ ۰۹:۴۸
        سلام سعید جان ممنون
        ارسال پاسخ
        رامینه خوشنام
        جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۹ ۲۲:۵۷
        درود مسیحای عزیز
        چقدر زیبا بود🌹🌹
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹ ۰۰:۴۶
        🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹ ۰۹:۴۹
        زیبایی در نگاه شماست
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد  مسعود م
        شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹ ۰۱:۵۵
        سلام

        مسیحای عزیز
        بدون مبالغه ... تو محشری
        ------------------ خندانک خندانک خندانک
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹ ۰۹:۴۹
        سلام محشر دل بزرگ شماست استاد مممنون
        ملکه زمانپور
        شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹ ۱۲:۵۹
        سلام
        چقدر دنیای ما با دنیای زیر خاک یکسان است
        هم غم
        هم امید
        هم پرسش و پاسخ
        و هم نتیجه هر کار

        تنور دلتون داغ

        وجودتون سلامت

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۱۹
        سلام ملکه زمان سپاس که خط خطی های بنده را خواندین ممنون
        ارسال پاسخ
        دانیال شریفی ( دادار تکست )
        شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۱۹
        خندانک خندانک بسیار زیبا و پر محتوا بود خندانک خندانک

        لایک شد شعر قشنگت دوست عزیزم👍🌹
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۵۸
        درود بر شما ادیب بزرگوار
        زیبا قلم زدید و لذت بردم
        قلمتان هماره سبز
        مانا باشید به مهر
        خندانک خندانک
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۹ ۱۲:۳۸
        سلام. بانو پاییزه سپاسسسسسسسسس حضورتان
        ارسال پاسخ
        فرانک برادران(فاخته)
        دوشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۹ ۲۲:۵۲
        سلام مسیحای جان
        اولین متنی بود که تا اخرش با ولع خوندم خیلی قشنگ بود ولی چیزی ازغم وجدایی که دردنیا کشیدیم این پرواز روح کم نمبکنه اون لحظه ای که مادری طفل بی جان فرزند فررندی جسم بی جان مادر رامی گیرد تا ابد درگوشه ای ازروحت حک خواهد شد اما هنوز ازگرد راه نرسیده وکفنمان خشک نشده که باید به نکیر ومنکر جواب پس بدیم صدسال تنهایی یک طرف قثه ی هزار ویک شب یک طرف....
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۹ ۱۲:۳۷
        سلام استاد بانو نظر لطف شماست
        ارسال پاسخ
        محمد راد
        سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۵۱
        کیف کردم از این قلم خندانک
        سیلویا اسفندیاری
        سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۹ ۱۵:۵۴
        سلام خندانک
        درود بر شما جناب مسیحا خندانک خندانک
        نمایشنامه فوق‌العاده ای بود خندانک
        ساده اما در عین حال عمیق و تاثیر گذار خندانک
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        يکشنبه ۲ آذر ۱۳۹۹ ۱۳:۱۸
        سلام ممنون سیلویا
        ارسال پاسخ
        فرانک برادران(فاخته)
        پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۵۴
        چقدر این فضا ی شعر ناب قشنگه
        آدما بدون توجه به کالبد جسمانی
        باهم حرف میزنند بدون اینکه صدای هم دیگر رو بشنوند به هم گوش میدهند چقدر خوب است انسانها دست از ظواهر مادی جسمانی هم کشیدن وبا هم درارتباطند بدون توجه به سر ودست وتن ...شهر روح های تازه وناب شهر جانهای پاک وخسته ازقفس تن سلام روحهای شاعر سلام مسیحا
        فرانک برادران(فاخته)
        پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۵۹
        چقدر قشنگه این فضای شعر ناب
        آدما بدون توجه به کالبد جسمانی وبدون دیدن هم با هم حرف میزنند بدون اینکه صدای هم دیگر رو بشنوند به هم گوش میدهند انگار انگشتان یک روح عاشق بی قرار درحال تایپ کردن یک متن برای همسایه ی دیوار به دیوار دلشه بدون توجه به ظواهر مادیو جسمانی با جان دل برای تعریف میکنند...شهرروح های سرزنده سلام ...روح های شاعر ونویسند ه سلام مسیحا ی جان سلام
        پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۱:۴۹
        سلام و درود بی نهایت به شما مسیحای شعر خندانک

        بینهایت زیبا بود خیلی لذت بردم

        م......کاش میدونستیم زمان را نمیشه خرید
        ...کاش میدونستیم آخرش توی چنگال طبیعت تموم میشم
        م.....چقدر بزرگ نوشتیم
        ...ولی کوچک بودیم
        م.....چقدر ادعای عشق کردیم
        ....ولی عاشق نبودیم
        ...حالا بچه ها کجا
        م.....معلومه هر کدوم مثل ما توی قبری منتظر پاسخ
        آخرش از خاک ما چی میسازند


        بی نظیرید خندانک


        قلمتان نویسا خندانک
        مریم کاسیانی
        مریم کاسیانی
        پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۱:۵۸
        سلام حدیث عزیزم🧡
        قرص ناهارت یادت نره☺
        ارسال پاسخ
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹ ۰۹:۴۰
        سلام
        یارا یارا گاهی به نگاهی دل خسته ما را روشن کن ....علیرضا افتخاری
        خیلی ممنون که نقاط کلیدی مطلب را گرفتی سپاسگذار م از خدا که هستین
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4