درود و عرض ادب خدمت دوستان و اساتید .. یک غزل تقدیم می کنم گرچه ناچیز است در برابر بزرگواری عزیزان شعر ناب ...
هر کس کنار یار . یارم بگو کجاست ؟
گفتی کنار توست ! کنارم بگو کجاست ؟
گفتی که یار غار تو بسیار می شوند
آواره ام به کوه . غارم بگو کجاست ؟
خاکم مرا نخواست هر چند خاکی ام
گر سرنوشتم است. مزارم بگو کجاست ؟
خود در وطن غریب چه بسیار خفته اند
بیداری ام ببین و دیارم بگو کجاست ؟
سر جهان اگر چه هویدا نکرده ام
جانم " انا الحق " است دارم بگو کجاست ؟
عادت نکرده ام که رها باشم از قفس
هفت آسمان بگیر و حصارم بگو کجاست ؟
وقتی نفس کشیدن من بی قراری است
دست از دوا بشوی و قرارم بگو کجاست ؟
در گوش من کسی که اذان خوانده مطرب است
بس کن دگر نصیحت و تارم بگو کجاست ؟
در وصف آن غزال غزل ها سروده ام
ای دشت پر ملال . شکارم بگو کجاست ؟
هم دین من برفت هم دل بباختم
آن سکه های صرف قمارم بگو کجاست ؟
سیاره ای به مرکز منظومه ی غمم
ای شمس پر فروغ . مدارم بگو کجاست ؟
پاییز را خبر مده از دی که این رقیب
بس طعنه های سرد . بهارم بگو کجاست ؟
" ابوالفضل پورشریعه "
راستش را بخواهید دلم می خواست ابیات بیشتری را بسازم اما بیم از گم راهی داشتم ..
درودها شاعر خوش ذوق
بسیار زیبا و عالی بود
لذت بردم از این غزل دلنشین
در گوش من کسی که اذان خوانده مطرب است
بس کن دگر نصیحت و تارم بگو کجاست ؟
پایدار باشید و قلمتان هماره نویسا