« طرز سخنوري »
آنها که حکمرانـی و امر خدای را دانند
طرز سخنـوري و رضای خدای را دانند
با آشنایـی سخـن حق ، به روزگار
بـر نیک و بد ، ممیز مهر و وفای را دانند
خوار و حقیرشان شمردنـد ، مردمان تمام
با دقت اَر1 نظر بکنـی ، رهروان ایمانند
آنکس که بی دلیل ، امامی به خود نـدید
در دور روزگار ، بزرگان اهل ایرانند
ساکن به جنتـی بُوَند2 اندر مدار علم
ظاهر به چشم خلق ، پراکنده اند و ویلانند3
بـر صورت گدا ، زِ بصیرت عمل کنند
لیکن زِ رتبه در نظر علم ، شهریارانند
آنان که کار خیر به نفع بشر کنند
در مُلک عافیت به همه خلق ، چون امیرانند
ای آشنای عالم رفعـت ، خدا تو را
بـنموده چون پدر ، همه اطرافی تو طفلانند
آنها که می کنند رعایت ، نظام خلق
در راه معرفت ، به همه خلق راه سپارانند
هـر کس به کار خیـر ، بشـر را نموده راه
در راه پیشرفـت بشـر ، رهنمـای مردانند
مردم به سود ملک جهان ، معتقد بُوَند
بر وحدت و به رفعت خود، همچو ناتوانانند
از کار خیر و صلح جهان ، بگذرند مدام
رسم دروغ وجنگ و جدل را همیشه خواهانند
آنهـا که بـر فساد بشـر رسمیّـت دهنـد
دزد رهـی ، به راه همه مردمان دورانند
فسق و فجور4 و جنگ بُوَد این نتیجه اش
یک عده از بشر ، هدف جنگ تیر بارانند
جانا به صلح و دوستی و معرفت بکوش
مردان پاکدل به جهان ، این نمونه بسیارند
دانـی که رفته در راه توحید و معرفت
آنها که چون حسن،به بد ونیک خود نظر دارند
٭٭٭
1- اگر 2- باشند 3- سرگردان – سرگشته 4- جور و ستم و تبهكاري
حسن مصطفایی دهنوی
و سپاس از شما بابت اشتراک اشعاری چنین زیبا