شیخ ما وقتی که سر پیش خدا خم می کند
هرزگی کم می کند!
جای خود را در جهنم چون مجسم می کند
هرزگی کم می کند!
@@@@@
تا که بردارد کلاه از سر تو را چالاک و چست
بر ندارد گام سست
سایه اش او را اگر با خویش همدم می کند،
هرزگی کم می کند!
@@@@@
گاهگاهی پر صفا با طبع ما خو می کند
آب در جو می کند
حتم دارم، دارد از ابلیس رو کم می کند
هرزگی کم می کند
@@@@@
مثل او کم دیده ام کس بی ریا ورزد ریا
چون مبرا از حیا،
ارتماسی غسل اگر با آب زمزم می کند
هرزگی کم می کند!
@@@@@
رم نمی کرد از خودش گر از خدا پرواش بود
اینچنین ای کاش بود
روز را از بس که در دامان شب نم می کند
هرزگی کم می کند!!
@@@@@
مثل گل آغوش خود را رو به ما وا می کند
اشتها وا می کند!
آذرخشی ناگهان تا زیر را بم می کند
هرزگی کم می کند!
@@@@@
پیش او ابلیس ملعون دیده ایم انداخت لنگ
از قضا در هنگ کنگ!
زخم ما را با نمک رندانه مرهم می کند
هرزگی کم می کند!
@@@@@
ادعا دارد که گیرد نور از او خورشید وام
مقطعی نه،مستدام
زین سبب بر روشنایی اعتنا کم می کند
هرزگی کم می کند!
@@@@@
دست _شیخ ما چو خلق و خوی پیغمبر نداشت _
از سر ما بر نداشت
کار، چون بر عکسِ ابراهیمِ ادهم می کند
هرزگی کم می کند!
@@@@@
صبح تا شب می زند یکریز چون آلاف،لاف
از خدا چون لا یخاف
خلق را در طرفه العینی شل از غم می کند
هرزگی کم می کند!
دروداستاد
عالی بود