دلتنگت هستم
آنقدر که
هر میلادِ شب ... "باانگشتِ اشاره"
ستاره ها را
بایادِ نامت
می شمارم .....
دلتنگت هستم
آنقدر که
در دامنِ کوه
چشمم "شفق رو" می شود
قلبم شقایق
چون اشک های آسمان را
بر بالشِ نرمِ زمینت
می گُمارم ....
دلتنگت هستم
آنقدر که
با رفتنت
باور ز پیشم
رخت بربست
این تلخیِ بی حدّوسو را
بَدرِ رَوان پُشتِ سَحابِ فَصلِ قو را
دربحثِ سُرخِ آب وُ نَسیم وُ برگ وُ دورَق
کلمه کلمه ... بی واژه ی صَبر
هر نیمه ی مِهر
برکاغذِ پاییزهایَم
زرد و پریشان می نگارم ....
دلتنگت هستم
آنقدر که
تو منتظر می ماندی اَم
بر سَرِ کوچه ...
سَروِ پابرجایِ "مَه پیشانی"
آناجانم !
مادرم !
مهربان جیرانِ دَشتِستانِ سَرسَبزِ مُغان
زیبامارالِ تیزپایِ از گَوَن ها "زخم خورده"
توکجا ... اینجا کجا... این کوچه ی سَرد
چادرت ... مثلِ خودت ... دلناگِران
با باد و رَه در گفتگو بود....
دلتنگت هستم
آنقدر که
تاتو مرا می دیدی از دور ...
راحت خیالت می شد وُ
باز اُلفَتِ چَشمانِ نازت
ازشوقِ پایانِ جدایی ...
آذرخشِ عشق می گشت ...
آن لحظه را ... من بی قرارم
دلتنگت هستم
آنقدر که
وقتی نباشی
دنیا مرا سَختی نوشت وُ
هجرِ تو شد آن سنگدل
با ضربه ای "نافِذتَبَر"
این ریشه ی جانِ مرا
از جاش افکند
حجمِ هجوم ِ سرکشِ بی اندازه ی درد
بر بی نَفَس ها گشتَنَم ...
جان می سپارم
دلتنگت هستم
آنقدر که ( گرمای دستانت )
( ماتِ زمانها در نگاهت )
شد آرزوهای مُحالم
دلتنگت هستم
آنقدر که
آن لحظه ی تاریکی ِ "مُطلق صدا" را
تکرار تکرار
در هر تپش از دل بگویم :
مادر نرو ... فاطیمای من طاقت بیاوَر
گِئتمه آنا ... دُوز ...
بیرتاب گَتیر ...
مَنسیز نه گِئتدین؟......
کو مادرم ... آی فاخته!
کو پس سفیدی ها
کو روشنایی
کو بالهای این کبوتر
کو سارِ داوریژ ...
لالایی ات کو ؟
گُلخوانی ات از چیچَک وُ آویشَن وُ یارپوزها وُ پونه های سَرسَحَر کو؟
من در حوالیِ (هوایت کردَن) اینجا
"بَس نشستم" ... کِی می آیی ؟ ....
برگرد مادر ... سَن قاییت گَل دا آنا !
صبحم کجایی ؟
دلتنگِ روزم ......
بی تو با روزِ تولدم هم
ناآشِنایَم
بی تو ... بامِ بی هُمایَم
آنا هایاندا ( یادِگارَم ) ؟ ...
دلتنگِ ( لبخندِ تو ) هستم ...
دلتنگت هستم.
طاهره حسین زاده
کوهواره ۹۹/۷/۱۵
پی نوشت :
ترجمه بخش آذری دلگویه آنا :
- گئتمه آنا ... دُوز (بمان نرو مادرم ؛ صبرکن)
- بیرتاب گَتیر (کمی طاقت بیاور/ دَمی تاب بیاور)
- مَنسیز نه گئتدین (بی من چرا رفتی - کجا رفتی؟)
- جیران: غزال . مارال . آهوی دشتی
- یارپوز / یارپز : نعنای کوهی
- دلناگِران : دلنگران . حالتِ نگرانی
- سَن : تو / قاییت آنا : برگرد مادر
- دا گَل: شبه جمله است برای خواستن(کاش برگردی ، توراخدابازهم تو بیا)
- هایاندا: کجاست
لبخندِ تو که تصویرش شده تنها یادگارم کجاست؟