تبار عشق

با هزاران درود
بسیار بسیار ناب است و در اوج
دست مریزاد

درودبرشما
کوتاه وزیباست

شاعرو استاد گرامی
شعربسیارباارزش وزیبایی بود
از قلبتان برآمد
بردل ما نشست
درود بیکران

لباس عشق را چون در بَرَم کرد
مرا آتش زد و خاکسترم کرد
.
.
.
چو بر خاکش نهادم سر به اخلاص
مِسَم را کیمیا کرد و زَرَم کرد

نگاهم بر جمال پاکش افتاد
به غیرت آمد و کور و کَرَم کرد

سر از بالین برآوردم به نورَش
جهان شد کربلا و بی سَرَم کرد

مکن فریاد! از دوران شکایت
که با من هرچه کرد آن دلبرم کرد...(م. فریاد)

سلام و عرض ادب آقای ظهوری گرامی
کوتاه و رسا... آرام و عمیق
درود و آفرین بر شما شاعر توانا و ژرف اندیش

سلام
به این می‌گویند سپیدِ روسفیدِ سربلند
اگرچه نشان از خرَدِ سرخ دارد.
در زیر اشعار آیینی معمولاً نمی‌نویسم ولی استثناء را برای همین گذاشته‌اند!
بی‌گزند کلکتان