چهارشنبه ۵ دی
|
دفاتر شعر فرهاد فیض اللهی (کدخدای نیستی)
آخرین اشعار ناب فرهاد فیض اللهی (کدخدای نیستی)
|
کلام شاعر
اگر کلامی باشند که
فکر را نوازش بکنند
با ظرافت گفتار
و لطافت بیان،
کلام تو هستند..
اگر کلامی باشند که
تسلی بدهند
خاطر آزرده ما را،
از زخم زبانهای روزمره،
کلام تو هستند.
اگر کلامی باشند که
ذوق شاعرانه را به ما بدمند
و وجدان را به آکاهی
پیوند بزنند،
کلام تو هستند.
اگر کلامی باشند که
لبخند پروانه ها را
بر روی گلبرگهای گل سرخ
شکوفا بسازند،
کلام تو هستند.
اگر کلامی باشند که
احساسات شاعرانه ما را
رنگارنگ به پرواز دربیاورند،
همانند رنگین کمانی،
کلام تو هستند.
اگر کلامی باشند که
عشق به بشریت را
به آگاهیمان بتراوانند
و مرزها را بزدایند،
باز هم کلام تو هستند.
اگر کلامی باشند که
نسیمِ پگاهِ آزرده از دریای نور را
همانند پروانه ای
بر گونه هایمان بنشانند،
کلام تو هستند.
اگر کلامی باشند که
پادزهر نسیانها و
روزمرگیهای بی سگالش باشند،
کلام تو هستند.
اگر کلامی باشند که
در این چرخه سیار
مفهوم رنگارنگ زندگی را
به تصویر بکشند،
کلام تو هستند.
اگر کلامی باشند که
منبعِ زیباشناسیِ شاعرانه
و لذت هستی
باشند،
بازهم کلام تو هستند.
اگر کلامی باشند که
با مشعل انتقاد
آگاهی را
تنویر بکنند،
کلام تو هستند
اگر کلامی باشند که
بی زمان و مکان
لذت بخش و خلاق باشند،
هزاران بار دیگر
کلام تو هستند.
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام استاد مهربان همیشه از نقدها و نوشته هایت آموخته و فیض برده ام و در همان اوایل ورود به این سایت صراحتا از کارتان استقبال کردم . منم با شما و مسیحا کاملا موافقم و شعر را چه منثور و چه موزون ، مکلف به کارگیری عناصر خیال میدانم . و همانطور که پای نقدکم ( چون نقد نیست ) عارض حضور عزیزان شدم ، آنرا نه حرف دلم که صرفا بازتاب نقدکهای این عزیز دانستم و همانطور که ایشان با بدآموزی و تمسخر شعر دیگران کامنت مینوشتند ، این حقیر نیز از همان روش برای تنبیه ایشان استفاده کردم . راستش خیلی وقت بود منتظر انتشار سروده ای از ایشان بودم که از خجالتش در بیام . وگرنه خود بیش از هر شاعری معترفم آنچه اینجا نعوذ بالله به نام نقد نوشتم فقط الفاظی غیر مودبانه ، رذیل ، جاهل مآب ، و به دور از ساحت شعر است . ولی چه کنم که :
که چندین بپیچم که اسفندیار مگر سر بپیچاند از کارزار تو دانی که بیداد کوشد همی همی جنگ و مردی فروشد همی به بادافره این گناهم مگیر توی آفرینندهٔ ماه و تیر | |
|
نقدی به سبک خودتان ای کدخدای نیستی دوست عزیز. یه مشت اراجیف جمع کرده ای اسمش را گذاشتی کلام شاعر مگر شاعر کلام دارد ؟؟ شاعر شعر دارد از کی تا حالا پروانه میخندد نکند پروانه ای آموزش دیده داری که کرکر کنان میخندد مگر ذوق شاعرانه درخت میوه است که پیوند بزنند از کی تا حالا مرزها را زدایش میکنند نکند شما زداینده مرز هستید ؟ مگر کلمات آزمایشگاه هستند که پادزهر تولید کنند به گمانم شاعر آور دوز کرده و هزیان میگوید خلاصه انشالله که حالت بهتر شود | |
|
اما صادقانه و اگاهانه اگر با موضوع رو به رو شویم این نوشته هیچ شباهتی به آن نقد ندارد البته لحنش تند و بسیار نامناسب بود اما کاملا علمی و دقیق و فنی بود نوشته شما فنی نیست اصلا... | |
|
سلام واقعا متاسفم مانا در هنر مخصوصا شعر چرا نباید پروانه ها لبخند نزنن چگونه در شعر سهراب الاغی یونجه را میفهمد و یا دشمنی دو صنوبر دیده نمیشود و یا شمع میگرید و وووو دوست عزیز آشنایی زدایی هم حساب کنیم زیباست از لحاظ ترکیب ادبی حساب کنیم زیباست .فرق شعر و هنر با واقعیت ملموس همین است . یعنی چی الله بختکی چیزی سر هم کردی این نقد نیست تخریب شعر است و موشکافی برای یافتن صرفا ایرادها ی ذهنی خودتان .اگر کلامی باشند که وجدان را به آگاهی پیوند بزنند کلام توست ترکیبی. بهتر و شان و مقام دادن به معشوق از این زیباتر حیف خودت میدانی در ماموریت ام با هم حرف زدیم و گرنه تمام نقد هایت پاسخ دارد و کاملا شمشیر از رو بستن است نه نقد ادبی فقط خلاصه کنم تا بعد اگر قداست کلام را در نظر بگیری که در آغاز هیچ نبود کلمه بود آن وقت در میانی هدف شاعر کلام موجز معمولی نیست .هر چند کمی تکرار زیاد باعث کم شدن زیبایی شعر شده اما این شعر کاملا عاشقانه و عارفانه است و حتما مفصل ازش دفاع میکنم ........ | |
|
دوستان عزیز زهرا جمالی و مسیحا مانا چند بار در نقدش تاکید کرد که به سبک خود شاعر نقد میکند من هم به سبک خودشان ای کاش وقتی جناب کدخدای نیستی می آمدند پای شعرمان و واژه واژه ی شعرمان را به تمسخر میگرفتند و به خنده ی موریانه های شعر من نیشخند میزدند و میگفتند مگر شعر آویزان میشود ؟؟ آن موقع کجا بودید میدانید با نقدهای غیر منطقی غیر اصولی ایشان چه شاعرانی ناامید گشته و دلشان شکسته و به آنها توهین شده ما فقط آیینه ای را روبرویش گذاشتیم همین یا حق | |
|
این را هم اضافه کنم اگر واقعا نقدهای ایشان منطقی و اصولی و متخصصانه بود توسط یزرگان سایت سرزنش نمیشدند حتی چند بار توسط مدیریت مسدود شدند ما هم نفهم نیستیم سواد داریم سواد نقد داریم فرق بین نقد و تخریب و غرض ورزی را میدانیم | |
|
باسلام واحترام کاملا با فرمایشات شما که ذیل این سروده نوشته اید موافقم اگر قرار باشد دنیا همانطور که هست بیان شود هیچ هنری بوجود نمی آید ومگر نه اینکه عتصر خیال اصلی ترین ویژگی شعر است درشعر پروانه میخندد خورشید چشمه میشود سپیده لبخند میزند غنچه نقاب میپوشد و گل قبا به تن میکند و بر تخت پادشاهی مینشیند هنر گستره بی انتهای خیال هنرمند است وهنرمند جهان را آنطور که میخواهد به تصویر میکشد نه آنطور که هست | |
|
مهدی جان با حرفات موافقم . ولی همانجور که شما با حضرت یاسر رییسوند آن حماسه ی تاریخی را رقم زدید . در حالیکه مشکلتان با او حتا خارج از این سایت بود ، بنده نیز بر خود واجب کفایی دیدم ولو با رسوا کردن خودم هم که شده ، به نقدهای خردکننده و غیر شعری این آقا پایان بدم . پس لطفا فتوایی صادر کن که خود به آن عمل کرده باشی | |
|
سلام فکر کنم اولین بارست وارد بحث های اینچنینی میشوم ولی بی تعارف و بدون غرض مینویسم هنوز دهان کلمات جناب کدخدای نیستی بوی شیر میدهد و به متون ادبی هم نزدیک نشده چه برسد به شعر... و تمام دوستانی که به این واژگان روروک سوار شعر گفتند را با کمال احترام به مناظره ی علمی حضوری دعوت میکنم شاید حکایت نجران دوباره زنده شد...
| |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود
در مدح شاعران
دستمریزاد
ایام تسلیت
عزاداری ها قبول
التماس دعا