سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 15 خرداد 1404
  • قيام خونين 15 خرداد، 1342 هـ ش
  • زنداني شدن حضرت امام خميني -ره- به دست مأموران ستم شاهي پهلوي، 1342 هـ ش
9 ذو الحجة 1446
  • روز عرفه - روز نيايش
Thursday 5 Jun 2025
  • روز جهاني محيط زيست

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

هر جا که هستید همان جا نقطه آغاز است،تلاش بیشتر امروز،سازنده فردای متفاوت شماست. آندرو متیوس

پنجشنبه ۱۵ خرداد

زیرچشمی های تو

شعری از

حامد خنجری عیدنک

از دفتر یا نوع شعر غزل

ارسال شده در تاریخ شنبه ۱ شهريور ۱۳۹۹ ۰۵:۲۹ شماره ثبت ۸۹۳۲۹
  بازدید : ۲۹۸۵۸   |    نظرات : ۱۵

رنگ شــعــر
رنگ زمینه
دفاتر شعر حامد خنجری عیدنک
آخرین اشعار ناب حامد خنجری عیدنک

صدای ارسالی شاعر:
چشم می‌بندی به من، دل را به دریا می‌بری
زیر و رویم، زیرو رو...با عشوه‌هایِ سرسری
 
زیرچشمی‌هایِ تو... بدجور میلرزاندَم
تو که‌ای آخر خدایا؟ ساحر و افسونگری؟ 
 
مستِ شمامه‌ی یاس‌ی وسطِ دشتِ بهشت
تا گره وا میکنی از گوشه هایِ روسری
 
خودنداسته مرا تا مرزِ مجنون می‌کَشی
می‌پُکانَد مفصلم را خنده‌هایِ دلبری
 
اختیار از خود ندارد روبه‌رویت قلبِ من
هرطرف می‌خواهی آن‌سو و به این‌سو میبری
 
من موظف به خرید نازهای تو، فقط : 
این‌همه ناز وکرشمه از کجا می‌آوری؟ 
 
 
با نگاهی می‌کشد پَر از وجودم غصه‌ها
از کجا آموختی این شیوه‌ی جادوگری؟ 
 
من میان چند معضل گیرکردم این وسط:
بهتری؟ یا بهترینی؟ محشری؟ محشرتری!؟ 
 
تا دهن وا میکنی چیزی نمیخواهم به‌گوش..
بشنوم، جز آن طنین لهجه‌های بندری
 
 
آنقدر زیبایی‌ات من را پریشان میکند
مانده‌ام نامت چه گویم؟ شاخه‌گل؟ شاید پری؟
 
میل دارم از تو بنْویسم، دلالت‌هایِ شعر! 
هیچ فرقی هم ندارد، این‌وَری یا آن‌وَری
 
#حامدخنجری_عیدنک
۱
اشتراک گذاری این شعر

نقدها و نظرات
محمد حسین اخباری
يکشنبه ۲ شهريور ۱۳۹۹ ۰۷:۱۲
موفق باشید
خندانک خندانک خندانک
حامد خنجری عیدنک
حامد خنجری عیدنک
سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۴۸
درود...زنده باشید.
ارسال پاسخ
عباسعلی استکی(چشمه)
يکشنبه ۲ شهريور ۱۳۹۹ ۰۹:۰۲
درود بزرگوار
بسیار زیبا و دلنشین بود
دستمریزاد خندانک
حامد خنجری عیدنک
حامد خنجری عیدنک
سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۴۹
استاد چشمه بزرگوار.محبت کردین
ارسال پاسخ
جمیله عجم(بانوی واژه ها)
يکشنبه ۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۱:۴۵
خندانک
درودبرشما
زیبا بود خندانک خندانک خندانک خندانک
خندانک خندانک خندانک خندانک
حامد خنجری عیدنک
حامد خنجری عیدنک
سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۴۹
درود بانوی واژه ها.همیشه لطف داشتین شما
ارسال پاسخ
محمد باقر انصاری دزفولی
يکشنبه ۲ شهريور ۱۳۹۹ ۰۹:۳۰
سلام شاعر گرامی
همیشه توانا باشد
مانند همیشه عالی سرودی بود
لذت بردم
هزاران درود
خندانک خندانک خندانک خندانک
حامد خنجری عیدنک
حامد خنجری عیدنک
سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۴۸
ارادت داریم استاد
ارسال پاسخ
آرزو عباسی ( پاییزه)
يکشنبه ۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۲:۰۶
درودها شاعر گرانقدر 🌹
حامد خنجری عیدنک
حامد خنجری عیدنک
سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۴۷
درود بانوی شعر .سبز باشی
ارسال پاسخ
سینا خواجه زاده
يکشنبه ۲ شهريور ۱۳۹۹ ۲۱:۲۴
درود حامد جان، این بیت خیلی دلنشین است:
من موظف به خرید نازهای تو، فقط،
این‌همه ناز وکرشمه از کجا می‌آوری؟
سپاس
حامد خنجری عیدنک
حامد خنجری عیدنک
سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۴۷
ارادت برادر.خوشحالم راضی بودی
ارسال پاسخ
محمد علی کیوان فر(کیوان)
دوشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۹ ۱۶:۲۱
بسیار زیبا و عاشقانه خندانک خندانک
حامد خنجری عیدنک
حامد خنجری عیدنک
سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۰۰:۴۷
درود بزرگوار
ارسال پاسخ
جواد کاظمی نیک
شنبه ۲۹ بهمن ۱۴۰۱ ۰۰:۰۳
دوردبرشما زیبابود 💮💮💮
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


ارسال پیام خصوصی

نقد و آموزش

نظرات

مشاعره

سید مرتضی سیدی

زهی رفیق که با چون تو سروبالاییست ااا که از خدای بر او نعمتی و آلاییست اااا وجود مبارکتان هم معرفت و صدق و صفا ست
غلامرضا مهدوی (مهدوی)

جوابت می دهم از جان اا سلامی بی طمع هرچند می دانم اا که پنداری در این دنیای پر تزویر و پر دوز و کلک اا گاهی سلامی گر کسی گوید اا سلام گرگ را ماند اا که دندانهای تیزش را اا قفای پرده ی گفتار مهرآمیز خود مستور می دارد اا شاگردی می کنم عزیز
سید مرتضی سیدی

تویی که بر سرِ خوبانِ کشوری چون تاج ااا سِزَد اگر همه ی دلبران دَهَندَت باج اااا سلام و عرض ارادت استاد مهدوی عزیز التماس دعا ااا ج
غلامرضا مهدوی (مهدوی)

مرحبا آجرک اللهبزرگا مردا اااا نیست در دست تو جز نسخه ی حاجات و برات
سید مرتضی سیدی

تو بخشیدی روان و عقل و ایمان ااا وگرنه ما همان مشتی غباریم ااا تو با ما روز و شب در خلوت و ما ااا شب و روزی به غفلت می گذاریم ااا نگویم خدمت آوردیم و طاعت ااا که از تقصیر خدمت شرمساریم ااا مباد آن روز کز درگاه لطفت ااا به دست ناامیدی سر بخاریم ااا خداوندا به لطفت با صلاح آر ااا که مسکین و پریشان روزگاریم

کاربران اشتراک دار

محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1