يکشنبه ۲۷ آبان
شعرمعنایِ زندان میدهد... شعری از آرمین آرمیده
از دفتر شعرناب نوع شعر قطعه
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۷ مرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۱۳ شماره ثبت ۸۸۷۴۹
بازدید : ۴۲۱ | نظرات : ۱۴
|
آخرین اشعار ناب آرمین آرمیده
|
در بیان عشق؛ تنها واژهها دربندنیست.
زندگی ، دل ، آدمی ، احساس
هم دربند هست.
بندها از یوق واژه بازکن.
عشق را در زندگی دریاب؛
پائیز شو؛
پَرباز کن.
■زندگی معنای دیگر میدهد.
قلب شعرم را تسلی میدهد.
□زندگی خش خش برگیست؛
دراندیشهی طوفانی باد.
زیرپای عابر ؛
یا،میان صفحههای پرخطوط روزگار.
هرچه بود و هر چه هست؛مانده تا فردایِ فردا یادگار....
پائیز۸۰
|
|
نقدها و نظرات
|
بسیار بسیار ازنظر ونقدسرکارعالی سپاسگزارم. وازبذل توجه حضرتعالی به درخواستم و دقت نظرتان. سایهی عالی مستدام و لطفتان مستمر | |
|
سپاس از لطف شما لطفعالی مستدام | |
|
سپاس از ابراز لطفتان موجب فخراست حضور شما وتقریر شما دراین مقام | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
چون هم اینجا اجازه نقد داده اید و هم با پیام امر فرموده اید و ادب در اطاعت است نکاتی چند را عاضم
اولا- مصراع اولتان از لحاظ وزن عروضی سالم است و مشکل وزنی ندار
"در بیان عشق؛ تنها واژهها دربندنیست." =
وزن ( فاعلاتن /فاعلاتن /فاعلاتن /فاعلن
مصراع دومتان هم وزن دارد
" زندگی دل، آدمی ، احساس هم در بند نیست" - وزن دارد اما قافیه ندار د
( دربند نیست ) ردیف محسوب میشود نه قافیه چون تکراری است
این قسمت از شعرتان
"بندها از یوق واژه بازکن.
عشق را در زندگی دریاب؛
پائیز شو؛
پَرباز کن."
موزون هست اما با وزن و قالبی متفاوت
این دو مصراع شما
"■زندگی معنای دیگر میدهد.
قلب شعرم را تسلی میدهد."
وزن دارند البته متفاوت وبدون قافیه که کلمات میدهد ردیف محسوب میشوند نه قافیه به جهت تکراری بودن
قسمت پایانی شعرتانهم تقریبا موزون است
"زیرپای عابر ؛
یا،میان صفحههای پرخطوط روزگار.
هرچه بود و هر چه هست؛مانده تا فردایِ فردا یادگار..."
اما نه وزنی که در یک قالب سنتی میتوان از آن انتظار داشت
بلکه وزنی در حد ( شعر نیمایی) عرض کردم در حدّ ...
حال اگر دوست دارید در قالب قطعه شعر بسرایید باید مستحضر باشید
در تعریف قطعه گفته اند
( قطعه قالب شعری است " که مصراع اول آن اغلب قافیه ندارد و فقط مصراعهای زوج آن قافیه است و به همین جهت آن را قطعه گویند که گویا قطعه و پاره ای از یک شعر دیگر است ، حد اقل قطعه دو بیت است ، و قطعه از لحاظ محتوایی وحدتِ موضوع دارد یعنی فقط به یک موضوع میپردازد ضمنا اکثر قطعه ها مصراع اول بدون قافیه است والبته به ندرت اتفاق می افتد که مصراع اول هم قافیه دار باشد ولی وحدت موضوع باید حفظ شود تا مثلا با غزل اشتباه نشود)
حال شاعر محترم اگر مایل به سرودن شعر سنتی ( در هر قالبی هستید) به جز ذوق شاعرانه ( که البته در شما بزرگوار هست) دو نکته را باید رعایت فرمایید
اولا حفظ وزن مصراع اول تا آخر سروده بازهم یاد آور میشوم شما وزن را شناخته اید و اکثر مصراعهایتان موزون بود)
ثانیا - قافیه که شما با ردیف اشتباه گرفته اید و در تعریف قافیه گفته اند
( قافیه - کلماتی است غیر تکراری با حروف یا حد اقل یک حرف مشترک در پایان) - البته قافیه میتواند تکراری باشد از نظر نگارش و تلفظ به شرط آنکه معنا های دوکلمه ی قافیه متفاوت باشد که در این صورت نه تنها اشکال ندارد بلکه جناس تام هم دارد مثل این بیت
( زهر ناحیت کاروانها روان
به دیدار آن یوسف بی روان)
که معنای روان در مصراع اول (متحرک و رونده) ودر مصراع دوم به معنای
(جان و روح ) است بنده فقط این اثر شمارا از دیدگاه وزن و قافیه بررسی کردم وهم از نظر قالب قطعه که برایش انتخاب فرموده بودید نکاتی بعرض رسید
البته به نظر میرسد شما با شعر نو حالا در هر قالبی بیشتر و بهتر بتوانید طبع آزمایی کنید - البه فراموش نشود که در شعر نو باید عنصر خیال قوی تر باشد تا جای خالی وزن یا قافیه یا هر دوی آنهارا بتواند پر کند
از اطاله کلام عذر خواهم
با آرزوی بهترینها برای شما