سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        تو بگو آسمان وضو گیرد شرری بر زمانه خواهد زد

        شعری از

        رضا رحیق

        از دفتر هیچ نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۸ دی ۱۳۹۱ ۱۱:۰۹ شماره ثبت ۸۷۹۵
          بازدید : ۹۲۱   |    نظرات : ۲۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رضا رحیق

        من نباشم درون این قدیس شاهکاری جوانه خواهد زد

        یک جهان اندرون این سینه ، آتشی هم زبانه خواهد زد

         

        گفته بودم که شعر ننویسم شعرهایم فدای این خواهش

        شاعری را خدا بخواهد گر ، سخنی عاشقانه خواهد زد

         

        بس که ماندم درون این خانه خیره سر گشته ام به خود کامی

        هوسی کرده ام که پر گیرم  غیرتم این کرانه خواهد زد

         

        خو گرفتن به خویش بیماریست بیم از آن می برم که کج بینم

        همه را غیر و عاقبت هم خویش به خودش تازیانه خواهد زد

         

        چون علاجم به هیچ آغشتم اشتیاقم به رسم شیدائیست

        هر چه در چنته دارد این ابلیس ، بزند ، بی نشانه خواهد زد

         

        عهد ها کرده ام بگویم دوست هرکه را دیده ام به ره آری

        ای عجب راه دشمنانم را نظری شاهدانه خواهد زد

         

        بی خودیم و ز خویش بیگانه ، باده ها می خوریم مستانه

        هرکه داند که ما چه میگوئیم ، سر خود بر سرانه خواهد زد

         

        در ازل اسم من اهورا بود ، اندرونم نگو مسیحا بود

        تو بر این میم احمدی بنگر ، سر ما بر خزانه خواهد زد

         

        بگشا سینه ها تو ای ساقی جامه ها را بدر تو ای یاغی

        من نه حور و نه باغ می خواهم دزدم اینک به خانه خواهد زد

         

        رسم دیوانه عشق پروانه جگر شیر و مرد و مردانه

        تو بگو آسمان وضو گیرد شرری بر زمانه خواهد زد

         

        پرده بردار پرده برداری ، شهر تندیس ، بخت بیداری

        یک سبد از شعور شیدائی ، حرف ما شاعرانه خواهد زد

         

        من گمانم ز حد گذر کردم ، ساقیا خون من تو را گردن

        یحتمل در یکی از این ایام  میخ واری  به چانه خواهد زد

         

        می نشینم به کنج میخانه تا بگوید ز دوست پیمانه

        ز رحیق آورد کریمانه  گنهم بی بهانه خواهد زد 

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4