#مثنویِ عشق
خاک ایران پر زِ شیران بود و هست
مردمانی عاشق و شیدای مست
از جم و کیخسرو و آرش بگیر
تا به گمنامان،عشّاقی دلیر
شیرمردان ازوطن بگرفته دست
هرزمان ایرانمان نالان شدست
از سِکندر تا به تیمور شرور
تا مغول یا روم سرتا پا غرور
داستانی دارم از امروزه روز
قصّه ی عفریته ای آتش فروز
آتشی در زاگرس ناگه فتاد
دستِ اهریمن زِ بدخواهی نهاد
سوخت در آن جانور تا هرچه بود!
جان هرجاندار در آن گشته دود
ناله از دل برکشید ایران ما
سوی آن رفتند این شیران ما
زارعی،البرز،یاسین و شریف
رحمت و مختار با آتش حریف!
چون بلال آواز را سرداده اند
عاشقانه بر دل آتش زدند
جیغ سنجاب و سمندر شد بلند
سرفرازان چون سیاوش ها شدند
سربلند از جان خود شستند دست
کهنه پوش،امّید،شیدایانِ مست
یاوری همچون پژوهی داشتند
جمع عشّاقِ دلیری سربلند
تا ابد چون آرش و رستم شدند
نامیانِ خاکِ ایرانِ خودَند!
حمیدرفیعی راد (کوروش)
99/04/23
*بااحترام تقدیم به روانِ پاکِ:
شریف باجور،امیدکهنه پوشی،رحمت حکیمی نیا،محمدپژوهی،مختارخندانی،بلال امینی،البرز زارعی و همه ی ایراندوستانی
که جان خود را در راه نجات طبیعتِ ایران و جان دارانِ زاگرس فدا کردند..یادشان گرامی
زیبا و ارزشمند سرودید