مُلک سلیمان
دراین زمانه که عاقلان به حبس اند و،
جاهلان به جولان
باید بیشتر به فکرسقوط باشی
نه صعود به قله های دوران
دیگر فلسفههای جاهلانه پُرازطرفدارست
همه جاده های جهل ،
هوایش خوبست
ولی جاده های عقل ،
هوایش پُرَست ،
ز کولاک و بوران
چرا اینگونه شد ،
آنهمه فخر پاشید ؟
از یکطرف سلیمان ،
اسیرِ موریانه شد
ازطرف دیگر،
به زاد و ولدی وحشتناک
سلطنت ، درملک سلیمان ،
افتاد بدستِ موران
همان موری که فریاد می کشید ،
زیرِ دست و پای لشکرسلیمان لِه نشوید !
سلیمان به حرفِ او خندید !
هم او ،
لانه کرده به قصرِرویاییِ سلیمان
ولی هرچه هست باید ساکنینِ ملک سلیمان ،
سلطنت مورانِ حریص را غنیمت شمرند
امان از وقتیکه کار بیفتد بدستِ اجنه وغولان
یادتان که هست ، ازدستِ موریانه ی بیچاره ،
شکار بودند همه غولان
میگفتند : اگر زودتر میخورْد عصا را
نمی ماندیم همچنان به غلامی ،
زیرِ نگاه سنگینِ سلیمان
دنیاست دیگر ،
امان از دنیا !
گاه زین به پشت است و گاه ،
پشت است به زین
گاه ثروتمندی ،
راه خرج کردنِ آنهمه ثروتش را ندارد
برای اسبش میخرد ،
چندین گرانبها مُرصع زین
گاه درویشِ به عقیده بی نیاز،
- ولی مثلِ هر آدمی ، پُر از نیاز -
راه افتاده به کوچه خیابان
بهرِ گدایی ، با کشکول و تبرزین
بهمن بیدقی99/4/6
بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود