میبوسمت تا چشم عالم در بیاید
تا مرگ من از ان در دیگر بیاید
میبوسمت تا عاشقی یادم نرفته ست
حتی اگر مجنون شبی بی سر بیاید
چون پیچکی پیچیده دستم بر تن تو
رویت ببوسم تا که جانم در بیاید
مستانه اتش میزنم بر هستی خود
گر نوشدارویت دم اخر بیاید
صد بیت در مدحت دوباره مینویسم
تا بر زبانت شعر من از بر بیاید
از بوستان دلبران دل پسندت
شاید دلت سوی من پرپر بیاید
شعله
موفق باشید