عینک عینیت
سالهاست عرق جبین
و آب دیدگانم از هم سبقت گرفته
و به یکدیگر میخندند.
سالهاست که اعضای کنفرانس بیهودگی،
به زخمهای کدر افیونیان،
مرفین تزریق میکنند.
سالهای سال دختران فرهنگ صهیون
با مارک شش پر،
نگاتیوهای پورنو را،
در ناف جامعه به نمایش میگذارند.
سالهاست که با عدسی سیاه چشمانم
و با قطرات مقطر دیدگانم ،
مشغول اختراع عینکی هستم
که در جامعهی مدنیت تکثیر کنم
تا عوام و خواص با عینک انصاف
به تن عفونیام بنگرند .
حاصل تزویج عرق پیشانیام
با اشک انزوا ،
عینک عینیت است .
بیایید تنها یکبار عینک عینیت
و استدلال را با قاب سبز
به چشمان غیرتتان بگذارید
و فقط به اندازهی گوشهی چشمی
به علل تخریب ملل از زاویهی انوشیروانی بپردازید .
ببینید که چگونه
در سازمان تیغها ،
غرفهی یونیسف ،
استخدام کارگران آغشته به چرس و بنگ ،
امری اجتنابناپذیر است
و تنها با ساقهی کانابیس
و شیرابهی آن باید برای
جوانان نابالغمان
پرسشنامهی استخدام لبریز از ارتکاب را پر کنیم .
هقهقه و اشک مادران سینهسوخته ،
بهترین جوهر امضای قراردادهای کارگری ست .
جوانان از همهمهی حومهی شهر
به ناف تمدن مشرف میشوند .
انعکاس همه در شیشهی شرف انقراض .
کسی را یارای دیدار نیست .
توهّم امید بیداد میکند .
جنونهای ادواری دست از سر نوجوانان برنمیدارند .
تسبیحهای دانهدرشت انگوری ،
در کف دست راست ،
انگشترهای باباقوری ،
با چمبرههای تیتانیوم .
دختر رَز، همسایهی دیوار به دیوار .
نفوذ جنونهای ادواری کهن
و تحمیل تفکر دور از عقلانیت .
قیچی خیاطی اوستا علم را
به دست چپ ناامیدان جامعهی مدنیت میدهد.
لجنهی عقدههای روانی
کودکی ناکامی کودکان
از سِرو نمک ،
پا به سن میگذارند
و پاهای بلبل و مرغ عشق محبوس را
قیچی میکنند.
انبرهای قندی
شکنجهی ساواک ،
دندانهای خرگوشهای همخانه را میچینند
و قرصهای لارگاکتیل قرمز را
در حلق بچه گربههای سفید و زرد فرو میکنند.
این است جامعهی نژاد آریایی
اصلاحشده .
باقر رمزی باصر
موفق باشید