بهار و نسیم و چهره های بسیم
رقصان شده پروانه و یکعالمه ،
پَرهای پُر از تکانِ رنگی
پخش است به فضا و،
فضا گشته ست به آنها ، همه رنگی
رقصان شده برگ و گل و یکعالمه ،
گل برگ به نسیمی پُر از تکانِ رنگی
پخش است به گلستان و،
بوستان ، گشته ست به آنها همه رنگی
یکعالمه عطر ،
سیال و دلاویز
یکعالمه دل با خار ،
درگیر و گلاویز
تا سینه ی گل را نشکافد
در موسم یک باد
تا نیزه ی تیزش نشکافد
نشود آنهمه فتانه گی گُل هدر و ،
نشود پرتره اش ، تکه تکه
نشود دلِ ظریف اش ، پرپر
نرود به باد ، زیباییِ پریوش اش ،
نشود گُلِ وجودش ریزریز
همه جا شادی وایام شباب است یکریز
هرکه آنجاست می طراود به وجودش
نغمه ای خوش ، حس طراوت
خوشمزه گی و نگاه خوش
عطرهای دلاویز
در بهاری از شادی که لِی لِی دختران
زلفشان را چوموج دریا پخش میکند درفضا به نسیم
فقط آن دخترکان نمی خندند
بهار، همراهشان می خندد
پخش است همه جا درفضا ،
چهره های بسیم ، به لطفِ نسیم
بهمن بیدقی 99/3/8