يکشنبه ۲ دی
رقص آخرین قاصدک شعری از فاطمه سادات نظری
از دفتر ققنوس نوع شعر
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۱ ۱۱:۴۲ شماره ثبت ۸۶۴۱
بازدید : ۹۵۱ | نظرات : ۲۷
|
دفاتر شعر فاطمه سادات نظری
آخرین اشعار ناب فاطمه سادات نظری
|
بسم رب النور
مدادم ، چهار دیواری ،پنجره
و
رقص آخرین قاصدک
...
فصل یاد ،فصل باد،فصل یار ،فصل باران
...
و رقص آخرین قاصدک
چقدر شبیه لبخند خداحافظی تو
چقدر شبیه گریه خداحافظی من
...
از خطوط دستان تو ،بر لبان من
فالی گرفتم
نمی دانم چرا؟؟؟
...
شاید به نسیمی که صبح گاه
در سایه روشن اشک و لبخند
از کنار دستانت عبور کرد!
سلام کرده بودی
ویا من !
به آن بادبادک پاره!
.....
که!
توباید نم نم
در تنهایی ناپدید می شدی
ورد پایت در امتداد مسیرهای خیس و بی پایان نگاهم
جا می ماند
...
می خوانمت!
با هفت زبان
محکم وبلند
در اوج عشق
در اوج تکلم
در اوج تنفس
بلند می خوانمت!
...
... به فال خطوط دستانت ایمان آوردم
به معراج نیلو فرانه
به انتظاربی بازگشت
به وفا
راستی
قسم
قول
به عشق
به تو
که در بهاری زرد به شکوفه نشستی
ایمان آوردم
با تو
.
.
.
مومن شدم
...
و چرخش آخرین رقص آخرین قاصدک
در مدادم!
مدادم به کاغذ رسید
ولی تو !...ولی من !...
...
شاید هم ما شدیم، برای هم ، برای همیشه ی هم
و بغض
آرام ،بی صدا ،زیبا
شکست
و
خدانگهدارت
التماس دعا کوچکتان فاطمه سادات
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.