سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        تمنا

        شعری از

        سیدبهاقزوینه

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۹:۵۹ شماره ثبت ۸۵۳۹۹
          بازدید : ۶۳۶   |    نظرات : ۳۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سیدبهاقزوینه
        آخرین اشعار ناب سیدبهاقزوینه

        گر تمنـــای  محــــبت ز تو زیبا کــردم
        می گزم لب که چرا خواهش بیجا کردم
        ایکه عمری به عتاب تو مرا عادت بود
        برخـــلاف آمـد عادت چه تقــاضاکردم؟
        نه مـرا طاقت دیدن نه دگـر پای فـرار
        عجبـــا این دل سرگشته چه شیداکردم
        خنده گر تلخ شد از دوری رویت .آری
        بخیــال لبت ای دوست چو حــلوا کردم
        جان عزیزاست چواز جانب تو عاریت است
        من نه آنـم که طلب کــردی و پروا کردم
        باغ فردوس برین وعده ء فردای تو بود
        آنچه امــروز توانـم که همین جا کردم
        به کنارم می ناب ولب جوی و قد سرو
        هرچه خواهـم  همه اینــجا مهیا کردم
        عمری اندر طلبش روی به محراب ونماز
        عاقبت درخـم ابـروی تو پیـــدا  کردم
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۸:۰۶
        درود بزرگوار
        به شعر نای خوش آمدید
        موفق باشید خندانک
        سیدبهاقزوینه
        سیدبهاقزوینه
        يکشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۰:۳۳
        سپاس . درود برشما
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۰:۳۱
        سلام شاعر گرامی
        قولعاده زیبا بود
        قلمتان همیشه توانا
        درپناه خدا
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        سیدبهاقزوینه
        سیدبهاقزوینه
        يکشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۰:۳۳
        درود برشما بزرگوار
        ارسال پاسخ
        ابراهیم آروین
        يکشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۰:۳۲
        درودها
        بسیارزیباست
        درودبرشما
        خندانک خندانک خندانک
        سیدبهاقزوینه
        سیدبهاقزوینه
        يکشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۰:۳۳
        سپاس ودرود
        ارسال پاسخ
        رضااشرفی فشی
        يکشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۱:۲۸
        درود سید بزرگوار،بسیار زیبا،درست همانگونه که انتظار می رفت خندانک خندانک خندانک
        سیدبهاقزوینه
        سیدبهاقزوینه
        دوشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۸:۰۴
        درود وسپاس
        ارسال پاسخ
        علیرضا خوشرو
        يکشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۲:۰۰
        سلام...
        درود بر شما ...
        بسیار زیبا بود و دلنشین..
        ......
        🌹
        سیدبهاقزوینه
        سیدبهاقزوینه
        دوشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۸:۰۵
        سپاس بزرگوار
        ارسال پاسخ
        مهدی شهبازی
        دوشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۴:۴۰
        درود بر شما بسیار زیبا سرودید خندانک خندانک
        سیدبهاقزوینه
        سیدبهاقزوینه
        سه شنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۷:۵۱
        سپاس. زیبا خواندی آقای شهبازی عزیز خندانک
        ارسال پاسخ
        نصرت یوسفی
        دوشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۲:۰۷
        سروده زیبا آفرین
        زبانتان گویاباد
        سیدبهاقزوینه
        سیدبهاقزوینه
        سه شنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۷:۵۱
        سپاس . درود برشما خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی براهویی(کشانی)
        پنجشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۹ ۱۴:۲۴
        عالی سروده اید
        سیدبهاقزوینه
        سیدبهاقزوینه
        دوشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۹ ۰۸:۱۳
        سپاس بزرگوار خندانک
        ارسال پاسخ
        نسرین حسینی
        دوشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۹ ۰۸:۰۳
        درود برشما خندانک خندانک خندانک
        سیدبهاقزوینه
        سیدبهاقزوینه
        دوشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۹ ۰۸:۱۴
        سپاس
        ارسال پاسخ
        زینب بویری (خزان)
        پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۹ ۰۲:۳۱
        درودشاعرگرامی خندانک
        بسیارزیباست خندانک خندانک
        رقص قلمتون ماندگار خندانک
        سیدبهاقزوینه
        سیدبهاقزوینه
        چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۲۷
        سپاس
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        سه شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۰۵
        درود شاعر گرامی بسیار عالی
        موفق باشی خندانک خندانک
        سیدبهاقزوینه
        سیدبهاقزوینه
        چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۲۷
        درود
        ارسال پاسخ
        بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
        سه شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۵۴
        درود و عرض ارادت ادیب گرانقدر
        بسیار عالی موفق باشید خندانک
        سیدبهاقزوینه
        سیدبهاقزوینه
        چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۲۷
        درود .سپاس گزارم
        ارسال پاسخ
        مهدی تنهائی
        سه شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ ۱۶:۲۶
        درود بر شما زیبا بود خندانک خندانک
        سیدبهاقزوینه
        چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۲۷
        سپاس
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۱۶:۲۲
        سلام درود فراوان شاعرتوانا
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سیدبهاقزوینه
        سیدبهاقزوینه
        چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹ ۰۸:۱۴
        سپاس بزرگوار که خوندید
        ارسال پاسخ
        اصغر ناظمی
        دوشنبه ۱۶ تير ۱۳۹۹ ۱۷:۳۲
        درود
        شاعر گرامی
        سمیِّه صباح ((گُلنار))
        شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۰۱
        با سلام و عرض ادب و احترام

        بسیار زیبا است و دلنشین بزرگوار.

        مانا باشید و جاوید بسرایید ان شای الله.

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        شکیبا درخشانی ( روح الغزل )
        يکشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۹ ۱۱:۵۹
        به به
        بسیار عالی و زیبا
        برقرار باشید
        عیسی نصراللهی ( سپیدار )
        شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹ ۱۶:۲۴
        گر تمنـــای  محــــبت ز تو زیبا کــردم

        می گزم لب که چرا خواهش بیجا کردم

        ایکه عمری به عتاب تو مرا عادت بود

        برخـــلاف آمـد عادت چه تقــاضاکردم؟

        نه مـرا طاقت دیدن نه دگـر پای فـرار

        عجبـــا این دل سرگشته چه شیداکردم

        خنده گر تلخ شد از دوری رویت .آری

        بخیــال لبت ای دوست چو حــلوا کردم

        جان عزیزاست چواز جانب تو عاریت است

        من نه آنـم که طلب کــردی و پروا کردم

        باغ فردوس برین وعده ء فردای تو بود

        آنچه امــروز توانـم که همین جا کردم

        به کنارم می ناب ولب جوی و قد سرو

        هرچه خواهـم  همه اینــجا مهیا کردم

        عمری اندر طلبش روی به محراب ونماز

        عاقبت درخـم ابـروی تو پیـــدا  کردم


        سیدبها قزوینه

        _____________________


        گر تمنایِ محبت، زِ تو زیبا کردم
        میگزم لب،که چرا خواهشِ بیجا کردم

        و چند بیت بعدی به زیبایی مکتب « واسوخت » را زنده میکند. مکتبی که از گذشته تا حتی همین حالا تداوم داشته ولی در نوع و سبک و سیاق و موضوعات مختلف اما نهایتا واسوختی.
        واسوخت یعنی روگردانی و گله مندی و شکایت عاشق از معشوق ( آیا میخواهد سر به تنش نباشد؟)
        سعدی و دهلوی و عشقی و شهریار در اشعارشان از این صنعت بهره جسته اند ( مقدمین و متأخرین و معاصرین)
        این روزها اگر ترانه های دهه نودی و غیر نودی و اینور و آنور و فراپاپ و فراپست مدرن و غیره گوش بدهیم،پُر است از این شِکوه هایِ خیالین. معشوق را میبرند تا سر بِبُرند.... معشوق !!!!!

        واسوخت،صدایِ لرزانِ عقده ها و عقیده هایِ نارس و نرسیده است که از درونِ تسلیم شده یِ تَن و بطنْ رنجورهایِ بی دست است که عشقشان را به پسر همسایه وا داده اند ( یکی عبدالسلام میشود و آن دیگری،مَمی ژنده پوشِ زنده خور، راستی،ابرو را هم بر میدارد)
        آدم فروش
        عروسکی بودم
        خیالی نیست


        شما چطور؟

        ( تنها خواستم کمی صنعتِ واسوخت را گوشزد نمایم،و الا سروده سرشار از آرایه و صنایع و نغزهایِ ناسره ایست که به دنبال میکشاند و کشانده است)

        یادم آمد... اصلا واسوخت یک تعارف است. تعارف نیست؟


        نگاه کنید:

        عمری اندر طلبش روی به محراب ونماز
        عاقبت در خَـمِ اَبـروی تو پیـــدا  کردم


        واسوخت یک شوخی است( از اساس در تقلایِ یار است و با یار غذا میخورد و با یار میبیند و با یار میمیرد)
        واسوخت یک شـــــــــــــوخیست
        شوخی نیست؟


        در پناه مهر _ عیسا


        قانع تهرانی
        چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۲ ۰۷:۰۹
        درود بر شما
        غزل زیبایست خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6