يکشنبه ۲۷ آبان
#قرنطینه شعری از رامینه خوشنام
از دفتر دلبر خیالی نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۲:۱۲ شماره ثبت ۸۴۷۷۴
بازدید : ۷۲۸ | نظرات : ۱۸
|
آخرین اشعار ناب رامینه خوشنام
|
میدونی #دلبر...
داشتم خوابتو میدیدم،
یهو با صدای مامان بیدار شدم..
خاطرات پارسال،همین روزا مثل یه فیلم از جلوی چشمام گذشت؛
هدفونمو برداشتم موسیقی مورد علاقم یکی از اهنگای زاز" رو پلی کردم گذاشتم رو تکرار،.. و آماده بیرون رفتن شدم.. خودمو تو خیال تو غرق کردم
به خودم اومدم،دیدم؛
بجای آهنگ،صدای مامانمو میشنوم:" باز ماسک نزده نری بیرون اینجوری مریض میشی بچه؟#کرونا گرفتی بردمت #دکتر مجبور شدی دوهفته #قرنطینه بشی میفهمی که بجای این مسخره بازیا یه کم به فکر خودت باشی دختر
چشمامو بستمو با خودم گفتم:
اون خودش دکتره....
دلبر من از کرونا نمیترسم
از این میترسم که دیگه هیچ وقت نتونم ببوسمت
.ای کاش #کرونا بگیرمم وای کاش دکتری که مامان میگه،
"تو" باشی،،،
#رامینه
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما بزرگوار سپاس از حسن توجهتون💯🎀 | |
|
چقدر آخه تو گلی خانمی عزیزم😍♥️💙 | |
|
سلام شاعر بزرگوار مرسی ازحسن توجهتون 💯🎀 | |
|
سلام، سپاس از حسن توجهتون برقرار باشید💯🎀 | |
|
سلام شاعر بزرگوار مچکرم، سایه پدرومادر شما هم همیشه مستدام سپاس از حضورتون💯🎀 | |
|
سپاس از حسن توجهتون برقرا باشید🎀❤️ | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.