متهم گشته ام به بی دینی/چِقَدَر اتهام شیرینی
من برای خودم هدف دارم/تو مداوم بگو که بی دینی
دست خود داده ام به کافرها/کافرانی که با خدا هستند
نه دروغ و ریا و تهمت زن/با عمل معنی دعا هستند
دستگیری کند خدا ای کاش/از شما که فقط به تزویرید
کاش یک شب دعا کنند آنها/که به قول شما فنا هستند
پرم از وعده ی سرِ خرمن /مثل طفلی که مادرش مرده
فقط آن هفت روز اول غم/خاله دایی و عمه ها هستند
به نوایی نمی رسد جانم/با شما که به مرگ محکومم
می روم سمت خلوتستانم/اهل آنجا همیشه (ما) هستند
واژه در واژه های من تندست/بیت در بیت های من نیش ست
دردهای اهالیِ این ایل/سال ها بیش و بیش از بیش ست
ــــــــــــــــــــــ ایمان اسماعیلی راجی ـــــــــــــــــ
ـــــــــــــ شعرهایم جاودانه خواهند شد ـــــــــــــــ
قالب سه گلشن:قالبی برای سرایش و دارای سه بخش
با ساختاری مهندسی شده ...
ا-آغازگر یا عنوان یا مقدمه
۲-بدنه یا متن
۳_پایانبخش یا حسن ختام یا نتیجه
عرض ارادت محضر دوستان ادیبم و اساتید ارزشمندم
ممنون میشم که نظر محترمتون
رو در مورد این قالب جدید به صورت فنی و غیر فنی حتی بیان کنید
نظر محترم شما بسیار کارساز و قابل تامل و محترم می باشد
با افتخار منتظر شنیدن آنها هستیم
در پناه خداوند منان باشید به مهر و عزت
ارزشمند و آموزنده و عالی و پارادوکس پرداز
مرحبا
بسیار دلنشین بود و بلندمعنا و چندبارخوانده ام دلسروده ی زیباتان را
خیلی دوست داشتم که درباره معنای کلمه (کافر)هم چند کلمه ای بنویسم ولی به دلایلی که خودهم واقفید خاموشی راترجیح می دهم .
اما درباره ی ساختارِ شعرِ (سه گلشن) بانظر استادزارع موافقم زیرا این نوع ساختاربندی یعنی همان ( آغاز و متن و پایان ) نمیتواند جدید باشد و نمیتواند ابداعی به نظربرسد چون از قدیم در شیوه ی نگارشِ تمام متون از قبیل (شعر باانواع قوالبش و نثر باانواع قوالبش مقاله و پایاننامه گزارش و ... الی آخر) اعم از تمام نوشته ها دارای اصل (مقدمه + متن + موخره ) است حالا هرکدام به نوعی و چیدمانی . ولی شعر و قالب سروش ابداع استاد مهدی رضاپور است که درهمین سایت هم فعالیت گسترده دارند .امیدوارم اسم شریف شان را اشتباه ننوشته باشم.
و اما در باب تهمت و افترا و کنایه که از مضمون های شعرتان هم هست واقفید که متاسفانه ایرانی جماعت اغلب راحت ترین راه را برای دردِ دل و فرونشاندنِ آتشِ سرکشِ درونش انتخاب می کند؛ بنابراین غم به دل شریف تان راه ندهید و هرکس هرچه گفته یقیناً انعکاسی از درونِ خود را گفته که دلِ آیینه ی شما یاهر منطوقی از جامعه که درشعرتان مورد نظرتان است و به هر ترتیب مورد اتهام قرارگرفته است ؛ تنها و فقط روشنا وجلوه ی خودِ گوینده بوده است و به قول معروف یگانه خداهم هرگز پرونده ای را مردم دست و پاکنند نمیخواند و ورق نمی زند.پس دلشاد باشید که نظر خدا جز نور و رحمت نیست و نخواهدبود .
والله اکبر من جمیع و احکم الحاکمین و ارحم الراحمین و عزیزالرحیم
گُلهای جهان عطرِ نَفس های حضورند
صَد اطلسی (احساسِ خدا) قبضِ غرورند
در نقشِ تمامِ رُز و آلاله و نرگس
لبخندِ محبت به جهان ... بَسطِ شعورند
بداهه
یاالله