شنبه ۳ آذر
موج شعری از ابراهیم هداوند
از دفتر نافهی مُراد نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۸ ۲۲:۴۶ شماره ثبت ۸۱۹۳۸
بازدید : ۱۵۶۲ | نظرات : ۱۴۰
|
آخرین اشعار ناب ابراهیم هداوند
|
از "آغوشِ" دریا به نرمی خزیدم
به بازیچه چون کودکی می دویدم
نه آرام جُستم ز سنگینیِ آب
سبک بال خواهش پُر آوازه دیدم
نبالیدم انگار از "تنگِ" مادر...
در این "سینه" جز بیقراری ندیدم
سراسیمه بودم، ندیدم چگونه
تن از جامه ی خود به غفلت کشیدم
شدم مووج...! در هیبتی تازه از آب
به زیر و به بالای خود می چَمیدم
تلاطم بجان میزدم زین تکاپو
چو توفَنده بادی به سر می وزیدم
خروشان ز خشم و خرامان ز نخوت
تنِ نازک آب را می دریدم...
به میل از طپشهای ویرانگرِ قَهر
از این دست افسانه می آفریدم
چو "دیوانه مستی" که گم میکند راه
به تقدیرِ ناخوانده ای می رسیدم
شدم سینه در سینه ی خاره سنگی
من این جمله امّا ز دریا شنیدم
نَسودم به خودبینی از صخره حتی
چو پژواک در قعر خود آرمیدم
ابراهیم هداوند. ۵ اسفند ۱۳۹۸
|
|
نقدها و نظرات
|
ارادتمندم استاد استکی عزیز سپاسگزارم از لطف و حضورتان ارممند | |
|
عرص ادب و احترام استاد بانو (الهه ی احساس) سپاسگزارم از لطف و حضور ارزشمند شما و سپاس از حسن نظرتان خوش آمدید به صفحه ی این کمترین | |
|
عرض ادب و احترام جناب اخباری گرامی سپاس از حضور شما بزرگوار | |
|
استاد حکیم گرامی سپاس | |
|
عرض ادب و ارادت مجدد دارم استاد عزیزم
"موج" را دوست داشتم و دارم. هم به جهت مضمونی که دارد و هم به دلایلی دیگر. و از دیروز بیشتر دوستش دارم چرا که مزین گشته به نقد ارزندهیِ دوست و استاد عزیزم جناب "وحید سلیمی بنی" و این بیشک یادگار و افتخاریست که نصیب بنده و دفترش گشته. امیدوارم استاد سلیمی مرا بخاطر زحمتی که به ایشان دادم ببخشایند. شک ندارم که در نقدهای "وحید سلیمی بنی" حتما نکته و نکاتی برای تامل و آموختن پیدا میشود و از آنجا که خودم بسیار مشتاق نوشتن و آموختن هستم، حیفم آمد یادداشتی چنین با ارزش از دید دوستانِ دیگر و عزیزانِ علاقمند پنهان بماند؛ که حاوی نکات آموزندهی علمیِ "عروض و قافیه" و نیز نمونه و الگوی بارزی است از هنر "نقدنویسی". لذا این شد که زحمت دوباره به استاد دادم و ایشان هم با بزرگواری پذیرفتند تا یادداشت خود را با تیک نقد ارسال کنند.
با احترام 🌹 ارادتمندم | |
|
جناب شفیق عزیز سپاسگزارم از حضور همیشگی تان لطفتان پاینده | |
|
جناب کریمیان عزیز منت بار حضور گرمتان هستم سرافراز فرمودید | |
|
گلشن عزیز زیبا خواندید شاد و سرافراز باشید | |
|
جناب نوری عزیز سپاسگزارم از حضورتان بزرگوار درود بر شما | |
|
بانو ققنوس گرامی به لطف خواندید سپاسگزار لطفتان درودتان باد | |
|
بانو جلیلی گرامی محبت دارید. سپاسگزار لطفتان هستم نوش نگاهتان | |
|
جناب میرنژاد عزیز لطف شماست. زیبا خواندید سپاسگزارم | |
|
جناب کلان عزیز سپاس از حضور و لطف همیشگی تان | |
|
بانو طهماسبی گرامی سپاسگزارم از لطف شما زیبا خواندید | |
|
بانو ماندگار عزیز محبت دارید. سپاس بیکران | |
|
بانو فروغ گرامی سپاس از لطف و محبت شما خوشحالم که مورد توجه قرار گرفته و باعث افتخار است غزل، سرگذشت موجی را روایت می کند که از دریا شکل میگیرد و به عبارتی از دریا بوجود می آید و زاییده ی دریاست. اما بدون توجه به این موضوع، مغلوب غرور و هوای نفس می شود و خود را جدا از دریا میداند که در حاصل این غرور اما هنگام برخورد با صخره ی ساحل جز شکستن و به دامان دریا برگشتن نیست. شاید این روایت به نوعی روایت زندگی خیلی از ما آدم هاست. و به گمانم به همین دلیل موجب برداشت متفاوت و البته درستِ شما شده باشد. مجدد سپاسگزارم از توجه و دقت نظرتان بانو 🌹🌹🌹 | |
|
استاد آصف عزیز عرض ادب و احترام دارم مایه ی مباهات است که مقبول افتاد درود بیکران بر شما | |
|
دوست گرامی جناب براهویی محبت داربد بزرگوار سپاس بیکران از لطف و توجه شما | |
|
ارادتمندم استاد عزیز "تو چه ارمغاتی آری که به دوستان فرستی به از این چه ارمغانی که تو خویشتن بیایی" به مهر میخوانید و به مهر می نوازید این کمترین را | |
|
بانو پریسای گرامی درود بر شما زیبا میخوانید. سپاسگزارم از همراهی تان | |
|
درود بر شما صدیق عزیز لطفتان مستدام | |
|
جناب زارع عزیز لطف شما همیشه شامل حال این کمترین بوده و هست منت بارم. سپاس از حضور ارزشمندتان | |
|
جناب نساجی عزیز محبت دارید بزرگوار سپاس بیکران | |
|
درود بر شما شاعر عزیز سپاسگزارم | |
|
درود بر شما بانو عبدحق گرامی سپاسگزارم از حضور و نظر شما | |
|
درود بر شما بانو یوسفی عزیز و مهربان سپاسگزارم از حضور همیشگی و پر ارزش شما | |
|
درود جناب توکلی عزیز سپاسگزارم از لطف شما | |
|
درود بر شما جناب خوشبین صفت سپاسگزارم بزرگوار | |
|
جناب رفیعی عزیز ممنون و سپاسگزارم همیشه لطف دارید | |
|
درود بر شما جناب سالوند گرامی سپاسگزارم بزرگوار | |
|
سپاسگزارم دوست گرانمایه احمدی عزیز درود بر شما | |
|
جناب ملکی عزیز بسیار سپاسگزارم از حضور شما زیبا خواندید | |
|
بانو گلنار گرامی زیبا خواندید درود بر شما | |
|
جناب دهنوی عزیز سپاسگزارم درود بر شما | |
|
بانو حسینی گرامی نوش نگاهتان درود بر شما و سپاسگزارم | |
|
بانو گمار گرامی سپاسگزارم از شما | |
|
سپاسگزارم بانوی گرامی درود بر شما | |
|
درود گرامی بر شما هم مبارک | |
|
سلام بانوی گرامی سپاسگزارم از لطف شما | |
|
ممنونم بانو طولابی | |
|
درود بر شما بانو عبدحق گرامی زیبا خواندید سپاسگزارم | |
|
بانو صنم گرامی درودبر شما سپاس از لطف و عنایت شما | |
|
درود بر شما جناب شهبازی گرامی سپاسگزارم | |
|
درود راجی عزیز دوست گرامی سپاس از همراهی انرژی بخش شما ارادتمندم بزرگوار | |
|
درود بر شما گرامی سپاسمندم | |
|
درود بر شما بانو خزان گرامی سپاس از لطف شما | |
|
درود بر بانو امریاس گرامی سپاسگزارم از لطف و محبت شما | |
|
جناب مقدم گرامی درود بر شما زیبا خواندید بزرگوار سپاس از حضور شما | |
|
درود بر شما بانو قارلقی گرامی سپاسگزارم | |
|
جناب غلامی عزیز ممنونم از شما لطف دارید گرامی سپاس | |
|
جناب استاد انصاری عزیز سلام و درود بر شما سپاس از حضورتان بزرگوار | |
|
بانو سمانه گرامی درود بر شما سپاس از لطف و محبت شما | |
|
سپاسگزارم و درود متقابل بر شما | |
|
درود بانو | |
|
ممنونم دوست گرامی | |
|
مازیار گرامی ممنونم | |
|
درود بر شما زیبا خواندید گرامی | |
|
جناب خزایی دوست عزیز و ارجمند سپاسگزارم از شما. خجالتم میدهید بزرگوار لایکِ حضورتان | |
|
عرض ادب و ارادت خدمت استاد ارجمند و دوست عزیزم جناب "وحید سلیمی بنی" چقدر خودخوری کردم که چرا پنجرهی سبز این غزل را پیش از انتشار مجدد باز نگذاشتم! از طرفی خرسند و خوشحال از اینکه این صفحه مزین است به دستخط "وحید سلیمی بنی". خود میدانید که اهل تعارف نبوده و نیستم و اگر مطلبی عرض میکنم؛ نه اینکه خشک و خالی و عاری از احساس باشد، بلکه دوستانِ ندیدهای چون شما و جناب استاد "عسکرزاده" را هماره دوست داشته و دارم. اما آنچه همیشه برایم اولویت داشته و دارد آموختن از قلم اساتید ارجمندی چون شما بوده و هست. پس بی تعارف عرض کنم که قلم "وحید سلیمی بنی" بویژه وقتی که در قابی اینچنین(نقد) جلوهگری میکند، برایم هم الگو بوده و هم کلاس درس. میخواهم یک بار دیگر این غزل را به اشتراک بگذارم و اینبار پنجرهی سبزش را باز کنم. (البته نمیدانم چقدر طول بکشد تا دوباره روی صفحهی اصلی بیاید)! و از شما دوست و استاد عزیزم جناب "سلیمی بنی" خواهش میکنم یادداشت ارزشمندشان را تیک نقد بزنید تا ما دوستداران علم عروض از مواردی که در این خصوص نوشتهاید و نکاتی که اشاره کردهاید بهره ببریم. ارادتمندم.🌹 | |
|
استاد سلیمی گرانقدر درودها برشما نقدی وزین وشایسته به منظر دیده نشانده ای جز این نشاید از ادیم اندیشه ات خوشحالم از زیارت حضرتعالی | |
|
سلام و عرض ادب جناب آصف عزیز دستبوستان هستم پیر بزرگوار | |
|
سلام بانو فروغ گرامی سپاسگزار از حضور همیشه سبزتان و سپاس از بیت زیبا و تامل برانگیزی که بداهه کردید و بر این صفحه زینت شده. درود بیکران بر شما | |
|
ارادتمندم استاد سلیمی بنی چشمتان روشن | |
|
ارادتمندم استاد آصف عزیز منت بارم بزرگوار قدم رنجه کرده و افتخار دادهاید ارجمند سپاسگزار حضورتان با مهر | |
|
سپاس از حضور شما بزرگوار | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غزلی ناب و زیبا بود
دستمریزاد