شنبه ۱ دی
|
دفاتر شعر حسن مصطفایی دهنوی
آخرین اشعار ناب حسن مصطفایی دهنوی
|
« سخنداني »
به هر در رو نهادم من ، به دریایی فرو رفتم
نمی دانم از این دریا ،چه طرزی در برون افتم
همین دریا چو دنیایس،کجا ساحل توان جویم
از آن ترسم ، زِ دریای فنا نتوان برون افتم
ره ساحل کجا جویم ، ره راحت کجا باشد
ره راحت کسی ننمود،به هر فردی سخن گفتم
در این دریا که افتادم ،کجا را در نظر آرَم
که بتوانم از این فانی ، به مُلک جاودان افتم
الا ای قافله سالار ، تو بنما راه جاویدان
رَهَـم را گر تو نـنمایی ، به راه دیگران افتم
شب تاریک و موج بحر و راه جاودان در پیش
اگر لطف خدا جویم ، به راه جاودان افتم
خداوندا تو دانایی ، اگر در ظلمت جهلم
رهم را گر تو بنمایی ، به راه عاقلان افتم
من آن گم کرده مقصودم،در این دنیا چه می جویم
کجا مقصود خود جویم،به دنیا گر نهان افتم
الا ای مردم دنیا ،همین دنیا ره جهل است
به راهش پُر نپیچیدم،من از جهلش برون رفتم
خدایا در سخنداني ، حسن چیزی نمی داند
به هر اندازه می دانم، سخن را با تو من گفتم
٭٭٭
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
قلمتان نوازشگر دلها باد
چه شعرای زیبایی می سرایید
شاعر واستادبزرگوار
در پناه حق مانید
دست وجان مريزاد
درود درود
پاینده باشید