سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 27 فروردين 1404
    18 شوال 1446
      Wednesday 16 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.ژان ژاک روسو

        چهارشنبه ۲۷ فروردين

        خواب

        شعری از

        بردیا امین افشار

        از دفتر گل سنگ نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۸ ۱۳:۴۴ شماره ثبت ۸۰۸۶۹
          بازدید : ۶۶۵   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بردیا امین افشار
        آخرین اشعار ناب بردیا امین افشار

        می توان پرید
        با همین بالها
        مهم این است
        که تا به کجا
         
        می توان دل شد
        می توان تپید
        گل سرخ را اما
        هرگز نباید چید
         
        بالهایم کوچک اند
        نمی روم دورتر
        از شهر تو ای گُل
        به آن سوی تر
         
        می گذرد طوفان
        می رسد فردا
        و من با خیالت
        خشکیده ام  دَردا
         
        نمی دهی گوش
        تو به حرفهایم
        و می سوزم من
        با همه دردهایم
         
        و ای کاش
        نشوم  بیدار
        برسد در خواب
        لحظه دیدار
         
        برگهایت را
        بگیرم در آغوش
        شوم هم رنگ تو
        تا ابد سبز پوش
         
        در کُنامت
        تا ابد مویه کُنم
        حرف دل را
        با تو یک سویه کُنم
         
        بِرَهَم از بندت
        گردم از دام تو آزاد
         در طلب عشقت
         نشوم عاشق مادرزاد
         
        نشوم بردۀ تو
        نکنی اسیرم دیگر
        از شراب نگاهت
        منکه سیرم دیگر
         
        در خیال لب سُرخت
        آنقدر مست شدم
        که در حیرت خود
        عاشق و هست شدم
         
        در خلوت خواب
        بگویم بیشتر برایت
        بگویم که نمی آیم
         دیگر به سرایت
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۸ ۲۳:۳۶
        غمگین و زیبا بود خندانک
        مهدی نساجی
        جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۸ ۱۳:۳۶
        سلام شاعر گرامی
        درود......... خندانک
        سید احسان موسوی ( سام )
        جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۸ ۱۳:۴۳
        خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۸ ۱۸:۳۲
        قلمتان سبز
        درودبرشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مسعود میناآباد  مسعود م
        جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۸ ۲۳:۲۸
        سلام :

        طلب از خدای کردم ،
        که بمیرم ار نیایی
        تو نیامدی و ترسم که درین طلب بمیرم

        مگرم نظر بدوزی به خدنگ جور ورنه
        همه تا حیات دارم نظر از تو برنگیرم
        -------------------------------------------قاانی
        درود شاعر
        ------------------------------------- خندانک
        پیمان اسماعیل وندی (کهخدا)
        يکشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۸ ۰۰:۴۰
        درود ها
        بسیار زیبا سرود ه اید خندانک
        ابراهیم آروین
        يکشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۸ ۲۲:۰۴
        درود
        خندانک خندانک
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        سید مرتضی سیدی

        مسحورِ چشمِ مستِ تو را شرابِ لعلِ لبت مگر دوا بکند
        آذر دخت

        روزگاریست که در میخانه خدمت میکنم ااا در لباس فقر کار اهل دولت میکنم
        سیده نسترن طالب زاده

        د ساربانا بار بگشا ز اشتران ااا شهر تبریزست و کوی دلستان ااا درودی دگربار سرکارخانم دکتر حسین زاده شهدخت ادب و عرفان و تعالی ااا اشعلری برگزیده از دیوان استاد بهار بود تقدیم حضور یازان و دوستات ااا دور است از ادب کمترین ااا طعنه و ایذا در محضر سروران عالی قدر ااا ژرف بود ابیات در نگاهم همین ااا با مهر بی مر
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        من متعجبم سلام بانو دکتر طالب زاده نمی دانم سلام و احوال پرستی تان بامن کجا و شعر طعنه دار زهرآگینِ فرومایه خواندن دوستان من یا من کجا ااا خب کدام یک را باور کنم ممنونم از فیض نصایح ملوکانه ی شما بانو واقعا نواختی مان آه و بدرود
        سیده نسترن طالب زاده

        ر مگیر از فرومایگان دوستان اااا که حنظل نکارند در بوستان اااا که ذات نکو آید از خانمان ااا چنان آب نیکو که از اسمان اااا درودتان بانوی معززنیمه شب بهارانه نیکوو بکام

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1