سه شنبه ۲۹ آبان
|
دفاتر شعر بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
آخرین اشعار ناب بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
|
تسلیت ایرانم
سال هزار و سیصد ِمبهم
صبح چندمین ماه جهنم
من
رها شده در میان ریگزار
در حصاری از مخروبه ها
و ناگهان منفجر می شوم در برخورد ثانیه ای
بوووووووم
و هنووووز
می تپد عشق در نطفه ام تا
بپوشاند صدای گریه جنین ِ "رَحم"را
سهرابِ قامتم متلاشی شده
روی دستان رستم
برای خوردن نوشدارو
کمان آرش شکسته در مغزم
تیری می نشیند بر عمروعاص ِقلبم
نشاندار حکمران ِ غم
صدای آژیر جنگ
اشک در بینی ام می چکاند
زبانم از لابلای تکه هایم می گریزد
تا مقری شود
برای پرواز افکارِ تن فروشم
بسوی بیابان "آزادی"
مادرم مرا میخواند
آااااه
هیچوقت به تو نخواهم رسید مادر
چقدر سرد است
در آغوش خاطره هایت سوختن
تکه هایم را ببوس
و دفنم کن در مشتی خاک
این تنها حق من از سرزمینم
که جنس مرا از ماتم ساخت
توشه ی سفر
شعری پاره پاره در حریری سپید
زیر تابوتی از تب سرد جهنم.....
🖤🖤🖤
من زنم! با دردهای مستتر محرم شده
گاه از دست زمانه پشت شعرم خم شده
ماهی ام مدفون شده در لابلای شوره زار
باله هایم زخمی است و با نمک مرهم شده
۱۸ دی ماه ۱۳۹۸
🖤🖤🖤
من یک زنم
با آرزوهایی تاول زده
بر خیال زخمی ام می تازم
اشکهایم را در گلدان دلم می کارم
تا از آنها غنچه های عاشقی بشکفد
رخش کلام را به
کمند واژه هایم گره میزنم
شعله های اشتیاقم را
رقم میزنم به رگهای بودنم
به رزم سخن می روم
اندیشه هایم را عریان میکنم
تا مرا با آنها بشناسی
نه با اندامم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بپوشاند صدای گریه جنین ِ \\\\\\\"رَحم\\\\\\\"را
درود
زیبا و تامل برانگیز
جانسوز و مفهوم ساز
همراه با تعابیر و ترکیبات بکر
ماهی ام مدفون شده در لابلای شوره زار
باله هایم زخمی است و با نمک مرهم شده
***
مادرم مرا میخواند
آااااه
هیچوقت به تو نخواهم رسید مادر
چقدر سرد است
در آغوش خاطره هایت سوختن
تکه هایم را ببوس
و دفنم کن در مشتی خاک
این تنها حق من است از سرزمینم
که جنس مرا از ماتم ساخت
.
.
.
روان جان باختگان سانحهی هوایی هیجدهم دیماه ۹۸ شاد
چه حیف شد گُلِ وجود نخبگانِ جوانی که در این حادثه سوختند!