شنبه ۱ دی
|
دفاتر شعر حسن مصطفایی دهنوی
آخرین اشعار ناب حسن مصطفایی دهنوی
|
« ملك الهي »
دلا در ملك الهي ، خدا را باش بر یادش
که هرکس یاد آن می بود،خدا می بود امدادش
پسر از لذت دنیا ، نگردد کام تو شیرین
شنیدی قصه ی معروف ،آن شیرین و فرهادش
به باد نخوت دنیا ، هر آن فردی تجمّل چید
در آخر حیله ي دنیـا ، تمامـش داد بر بادش
برادرجان زِ من بشنو بدنیا کی خوشی بوده است
همان معمار این دنیا،در خوش را که نگشادش
تفحص کن دراین دنیا،خوشی کی بودوکی باشد
نه بهـر ظالمـی بود و نه زُهّاد1 و نه عُبّادش2
کجا ایجاد این دنیا ، ز اول دست آدم بود
خدا از دست خود ، اول چنین بنمود ایجادش
خوشی بهر پیامبرها ،کجا بود وکه بشنیده است
نه از بهـر پیامبرها ، نه اصحاب و نه افرادش
بیا بنگر برادر جان ،که بود استاد این دنیا
بنا بر امتحان ما ، ز اول داشت استادش
بشردرراه عشق حق،به شوق عشق خود ميکوش
که از فیضش برتو میآید،زبرگ شاخه شمشادش
برای هـر بشر مرگش ، رسد مانند جلادی
بشر هر جا که بگریزد ، بگردد صید جلادش
امارتهای3 جباران4 ،در این دنیا بسـا بوده
بـبین سیل فنا آخر ، تماماً برده بنیادش
عدالت گستری بنما،صفات نیک ومرغوب است
که هر درمانده را بتوان ،کنی آزاد و دلشادش
هدایت کردن مردم ،همان کار پیمبر بود
هدایت می نمود از حق،چه مردم را چو اولادش
حسن از زجر این دنیا ، تمام عمر می نالید
به سوی آسمانهـا شد ، تمام عمر فریادش
***
1- پارسايان 2- عابدان 3- حكومت-كاخ 4- ستمگران
|
نقدها و نظرات
|
درودها نظر لطف شماست پاینده باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دلنواز است ساز کلامتان
روان سپهبد شهید قاسم سلیمانی در پردیس پروردگار تا هماره جاری باد
🌷🌷🌷
✍تقدیم به شهید قاسم سلیمانی:
وقتی که دمِ شب، همه جا قیر کشید،
یک درد، میانِ رگِ جان، تیر کشید!
یک مرد، که حسّ تبِ دل را میدید،
پروازکُنان، تا گُل خورشید رسید!
#زهرا_حکیمی_بافقی
#الف_احساس
🌷🌷🌷