پنجشنبه ۱۱ بهمن
شبی که... شعری از سید رضا هاشمی سره
از دفتر حالِ بعید نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۸ ۱۰:۲۹ شماره ثبت ۷۸۸۷۹
بازدید : ۶۱۷ | نظرات : ۱۵
|
دفاتر شعر سید رضا هاشمی سره
آخرین اشعار ناب سید رضا هاشمی سره
|
شبی که خانه ی من گرم از شمیم نرم گلایل بود
تو هر نگاه که می کردی تمام شعر و تغزل بود
لبت به خنده، گریبان باز، به چهره از عرقت شبنم
که در لطافت و زیبایی تجسّم بدنت گل بود
به لمس اول دستانت گره به فاصله می افتاد
که این دو دست گره خورده دو شاهراه تکامل بود
مرا به فتح خراسانت هزار وسوسه وا می داشت
که در تو سادگی غزنه، که در تو پاکی کابل بود
دریغ تا به خودش آمد پلنگ فاتح مغرورم
به گیسوان تو در زنجیر، به تاب زلف تو در غل بود
#سید_رضا_هاشمی
#سره
|
نقدها و نظرات
|
بیکران سپاز از مهرتان همچنین ایام به کام | |
|
درود بیکران | |
|
سپاس ها عزیز | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
عیدتان مبارک