سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 23 آذر 1403
    13 جمادى الثانية 1446
      Friday 13 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲۳ آذر

        راه باور

        شعری از

        عنایت اله کرمی

        از دفتر پینوپروک (دفتراول) نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲ آبان ۱۳۹۸ ۰۰:۴۸ شماره ثبت ۷۸۲۱۹
          بازدید : ۴۷۵   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        پیری نشسته بود  کنار یکی گذر               تا که  شود دلیلِ غریبانِ  رهگذر
        از قصد و مقصد راهی  بگیر تا               زاد و طعام و نیازهایی فزون تر
        روزی بدید جوانکی را شتابناک            کاو می دوید قاطع وغافل ز پا و سر
        گفت : ای جوان کجا اینچنین دوان؟            بی اعتنا به سلسله بندانِ خیره سر
        داری خبر ز خطرهای پیش رو؟              دانی تو هیچ عاقبت کارِ پُر خطر؟
        گفتا : حقیر درصددِ کسبِ حاجتی              راهی شدم واله به میدان این شرر
        آورده اند خبرکه کریمی ز اغنیا               بر روی مردم مسکین  گشوده  در
        هم جامه و آب و غذا بذل می کند           هم می کِشد نازِ فقیران به سیم و زر
        گربا شتاب می دَوَم این راه را مگر          نایل شوم به  غنایمی هر چه بیشتر
        خندید پیر و برخاست ازجای ناگهان         پرسید از جوانک  سؤالی پُر از اثر
        گو از چه راه واثق این راه گشته ای؟       چون آگهی به صِحّت واسقام این خبر؟
        لختی درنگ کرد جوان و جواب داد:        از معتمدی شنیده ام  با دو گوش سر
        گفتا: بِدان که گوش بهرِ شنیدن است         نی از برای باور و ره رفتن ای پسر
        آیا به چشم خود احدی را بدیده ای         کاو رفت و بازگشت از این راه پیشتر؟
        گفتا: که نی ! گفت: پس ای خام آدمی       ای از جهان و کارِ جهاندار بی خبر
        این گونه مطمئن به طریقی شتافتن        عمری تجربه می طلبد بحری از بصر
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۳ آبان ۱۳۹۸ ۱۶:۴۳
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و پر معنی است
        دستمریزاد خندانک
        عنایت اله کرمی
        عنایت اله کرمی
        سه شنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۸ ۲۰:۲۸
        درود و سلام بر جناب استکی عزیز
        متشکرم شما لطف لطف دارید استاد بزرگوار
        ارسال پاسخ
        سیف اله فاتحی
        پنجشنبه ۲ آبان ۱۳۹۸ ۱۳:۴۷
        درود
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عنایت اله کرمی
        عنایت اله کرمی
        سه شنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۸ ۲۰:۲۹
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد ( مسعود م )
        پنجشنبه ۲ آبان ۱۳۹۸ ۱۶:۴۱

        سلام

        در حنجره ی خلق ستمدیده اسیرم
        نشنید کسی بانگ غزلهای من ای دوست
        ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مسعود م
        بسیار عالی...
        درودبر شمادوست عزیز ....... خندانک
        دعوتید به (( بامن بمان
        عنایت اله کرمی
        عنایت اله کرمی
        سه شنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۸ ۲۰:۳۰
        سلام جناب میناآباد عزیز
        از حضور و محبت جنابعالی سپاسگزارم
        پاینده باشید
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد  مسعود م
        شنبه ۴ آبان ۱۳۹۸ ۰۱:۴۴
        لام

        نه کسی منتظر است،
        نه کسی چشم به راه،
        نه خیال گذر از کوچه‌ی ما دارد ماه!
        بین عاشق شدن و مرگ مگر
        فرقی هست؟
        وقتی از عشق نصیبی نبری غیر از آه...!

        👤 فریدون مشیری

        امروز سوم آبان ماه سالروز درگذشت فریدون مشیری
        شاعر شعرهای ناب است.

        روحش شاد و یادش گرامی
        ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خندانک
        عنایت اله کرمی
        عنایت اله کرمی
        سه شنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۸ ۲۰:۳۲
        درود و سلام بر روح بزرگ این ادیب و شاعر بزرگوار
        ارسال پاسخ
        وحيد سخايي
        شنبه ۴ آبان ۱۳۹۸ ۲۰:۱۰
        آرزو میکنم برایت لبخند های ناگهانی و بی وقفه را وقتی که دل عاجز میشود از تکرار روزها و شب های پر از بغض ، آرزو میکنم برایت در پس تمام نرسیدن ها، نداشتن ها از یاد نبری رویاهای قشنگت را که هر تمام شدنی به معنای پایان زندگی نیست . . .
        درود بر شما سروده بسيار زيبايي بود .، لذت بردم ، قلمتان سبز🌹🌹💐💐
        عنایت اله کرمی
        عنایت اله کرمی
        سه شنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۸ ۲۰:۳۴
        سلام و درود بر جناب سخایی عزیز
        من هم تمام خوبی های دنیا را برای شما دوست عزیز آرزو می کنم
        سپاسگزار حضور مهربانانه جنابعالی هستم
        سرفراز باشید همیشه
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2