سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        ساز کولی

        شعری از

        نادر ملایی

        از دفتر مثنوی نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۴ شهريور ۱۳۹۱ ۰۹:۳۲ شماره ثبت ۷۸۱۴
          بازدید : ۱۱۴۲   |    نظرات : ۱۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        در غروب بی رنگ روزمره گی
        در این شهر به ظاهر پر از زندگی

        سازه های بلند بجای درختان باغ
        پرنده خوشخوان آن نیست جز کلاغ

        کار ناتمام هر شهری آشفته حال
        شده کابوس سقوط به سمت زوال

        و این شهر شلوغ پر از همهمه
        در تکاپوی زندگی مستند همه

        در عبور پیاده روی بی منتها
        گذشتند از کنارم چه بی اعتنا

        نفس خسته باد حزن آور خریف
        می نوازد تن عریان کولی نحیف

        سازک کولی پریشان احوال
        به تو گوید دراین قیل و مقال

        ای مسافر گریز پای جوان
        به کجا عازمی چنین دوان

        به شراب زندگی مستت کرده اند
        فارغ زخود و جام الستت کرده اند

        در جدال با خود چه مغرورانه!
        در جنگ با انسان همچو دیوانه!

        کمی تامل و شکیبایی بجاست!
        جایگه عشق در این ورطه کجاست؟

        قامت آدمییت چوت عصا خم نیست
         بر این اعتراض هرچه گویم غم نیست

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6