سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پروانه ی احساس (۳)

        شعری از

        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

        از دفتر ترنم احساس نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۸ ۱۴:۴۵ شماره ثبت ۷۸۰۶۸
          بازدید : ۱۲۷۸   |    نظرات : ۱۸۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

        برش‌هایی از اشعار پروانه‌ای در کتاب آوای احساس (بخش یک):
        ۱
        تویی، معشوقِ من؛ جانانه‌ی دل!
        شرابِ شورشِ پیمانه‌ی دل!
         
        میانِ ناکجای صد صدف، عشق،
        تویی، خالص‌ترین، دُردانه‌ی دل! 
         
        دمیده، عطرِ نابِ خاطراتت،
        به گوشه، گوشه‌ی گلخانه‌ی دل!
         
        شده، شش‌دانگِ احساساتم اینک،
        به اسمت؛ ای گلِ یک‌دانه‌ی دل!
         
        به روی دفترِ قلبم، نوشتم:
        به نامت ثبت شد، پروانه‌ی دل!
         
        کنون که، حسّ قلبم، با تو زیباست،
        بکن پرواز در، کاشانه‌ی دل!
        زهرا حکیمی بافقی، غزل ۱۵۹، کتاب آوای احساس.
        ***
        ۲
        پروانه‌ی دشتِ دلم،
        بهرِ سرودن،
        از تو هست؛
        کز، سرسرای سینه‌ام،
        تا عشق، 
        طایر می‌شود!
        زهرا حکیمی بافقی، بیتی از غزل ۱۱۲، کتاب آوای احساس.
        ***
        ۳
        پروانگانِ باغِ دل، 
        پرپر شدند از التهاب؛
        شمعی نمی‌سوزد چرا، 
        قلبش بر این احوالِ دل؟
        زهرا حکیمی بافقی، بیتی از غزل ۱۵۴، کتاب آوای احساس.
        ***
        ۴
        در عشق تو، 
        چه می‌سوزد، 
        تمام پیکرم؛ 
        ای دوست!
        از اوّل،
        شمع عشقت را، 
        چنان پروانه‌ای بودم!
        زهرا حکیمی بافقی، بیتی از غزل ۱۶۹، کتاب آوای احساس.
        ***
        ۵
        وَ او محرم نشد با دل، 
        میانِ لحظه‌های عشق؛
        من از دیدِ نگاهِ او، 
        چنان بیگانه‌ای بودم!
         

        جدا گردید، 
        احساسم، 
        از آن شوق و، 
        تپش‌هایش؛
        منی که، 
        شمعِ عشقم را، 
        چنان پروانه‌ای بودم!
         

        کسی درکم نکرد اصلا، 
        چرا من، 
        عاشقش گشتم؟
        به دام افتادم از، 
        اوّل، 
        به سانِ دانه‌ای بودم!
        زهرا حکیمی بافقی، برشی از غزل ۱۷۰، کتاب آوای احساس.
        ***
        ۶
        تو شمعی بودی و،
        من همچنان پروانه‌ای بودم؛
        تو مِی بودی و من، 
        درگیر در، 
        میخانه‌ای بودم!
         

        شکستی تو، 
        دلِ پیمان عشق و، 
        عاشقی‌ها را؛
        ولی من همچنان، 
        جوینده‌ی 
        پیمانه‌ای بودم!
        زهرا حکیمی بافقی، برشی از غزل ۱۷۱، کتاب آوای احساس.
        سپاس از نگاه مهرانگیزتان!
        آپلود عکس
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۶۳ شاعر این شعر را خوانده اند

        حسین شفیعی بيدگلی

        ،

        وحيد سخايي

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        کبری یوسفی

        ،

        موسی عباسی مقدم

        ،

        آراز نامی

        ،

        انسان معمولی

        ،

        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

        ،

        محمد حسین نیک طبع

        ،

        محمد باقر انصاری دزفولی

        ،

        مجید آبسالان

        ،

        مسعود میناآباد

        ،

        امیر مسعود شفیق

        ،

        عبدالامیر الهی(مسکین)

        ،

        رعنا بهارلویی تخلص باغبان

        ،

        عنایت الله ایرانمنش

        ،

        مهدی تنهائی

        ،

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        ،

        سیف اله فاتحی

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        مسعود میناآباد ( مسعود م )

        ،

        وهب رنجبرکلیبی

        ،

        محمد شمس باروق

        ،

        مهتاب ایزدسرشت (مه)

        ،

        منوچهر منوچهری (بیدل)

        ،

        جوادعبدالمحمدی

        ،

        رحمان رامفر(مهدیار)

        ،

        وحید غلامحسینی

        ،

        موسی ظهوری آرام(آرام)

        ،

        مهدی آرمویی

        ،

        طاهر معین

        ،

        نرگس فتحی زاده(موژان)

        ،

        زهرا مددی(نسترن)

        ،

        لیلا باباخانی (سما الغزل )

        ،

        دکتر غلامرضا شیبانی

        ،

        محمد علی سلیمانی مقدم

        ،

        ندا عبدحق

        ،

        علیرضا رستمیان (راموز)

        ،

        علیرضاوالیزاده

        ،

        مهدی جهانی

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        شهرام مودب

        ،

        علی کلان

        ،

        حسن مصطفایی دهنوی

        ،

        پژمان بدری

        ،

        سارا وطن زاده ( بوتیمار)

        ،

        سارا عرشی (انتظار)

        ،

        محمدعلی یوسفی

        ،

        بهروز دارابی

        ،

        علیرضا ناظمی ناظم

        ،

        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        ،

        مسیح علیپور

        ،

        زهرا داودی (داناک)

        ،

        علی آقا اخوان ملایری

        ،

        مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)

        ،

        محمد رضا خوشرو

        ،

        علیرضا مرادی( مراد )

        ،

        عرشیا خوشرو

        ،

        هادی محمدی

        ،

        سیاوش آزاد

        ،

        سارا رحیمی

        ،

        امیررضا خانلاری (وکیل الشعرا)

        ،

        طلعت خياط پيشه (طلاي كرماني)

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8