درگیری

مرا بمیران روی مین های جامانده از جنگ
مرا بسوزان در بوسه هایِ داغِ  بی درنگ
. 
مرا بخشکان در هم بستری توأم با جیغ زدنت
مرا بپیچان در ملافه ایی آمیخته به بوی تنت
.
مرا مچاله کن در فشار های داغ هم آغوشی 
مرا ببوس تا خواب خسته یِ بیهوشی
.
مرا پُر کن از کبودیهای بنفش زیر گلو
مرا رها کن از کلاف زندگی تو در تو
.
مرا حبس کن در انفرادیِ اوینِ سینه ات 
مرا آغوش بگیر در آرامشِ تنِ مادینه ات
.
مرا کودک کار کن پشت چراغهای قرمزت
مرا بنویس در نوشته های درون پرانتزت
. 
مرا به ماه ببر با آپولو یازده یِ لبخندت
مرا آزاد کن با رهایی سینه یِ در بندت
.
مرا بشنو در جیغ ممتد گیتار الکتریک
مرا ببر به دورترین جزیره یِ پاسیفیک
.
مرا به تماشا ببر به فیلمی از جیم جارموش
مرا وِل بگردان در شهرهای دلگیر فراموش
.
مرا خودکشی کن لای کتاب های حضرت هدایت 
مرا غرق کن در سیاهچال آن چشمهای بی نهایت
.
مرا بنشان کنار شبت تا آخرین استکان چای
مرا بخوان به باقیمانده ترین معامله یِ پایاپای
.
مرا بُکُش با گلوله هایِ مانده در تن کولبران
مرا مست کن با شراب های انار ایروان
.
مرا تبعید کن به داستانهای نیچه و زرتشت
مرا مرحم باش روی زخم های خنجرِ پشت
.
مرا سلاخی کن در قتلگاه پرندگان فریدونکنار
مرا تسکین بده از این دردهای ممتدِ بی شمار
.
مرا پس بده به آغوش مادری که دیگر نیست 
مرا آرام کن در کالبدی که یکسره عاصی ست
.
مرا ببخش با درگیری های ذهن زنگار بسته ام
مرا بگذار در پیچیدگی های روزگار خسته ام
.
مرا آزاد کن از  دغدغه های زمینی ام 
مرا درک کن با دردهای بی معنی ام
.
مرا کم بیاور در زمانه ی ِ پُر از زیاده ها 
مرا خط بزن برای شک به زندگی نتیجه گرا
.
#درگیری
#کوروش_فلاح_نژاد  #بهار۲۰۱۹