چهارشنبه ۵ دی
مرد تنها شعری از امین سوری
از دفتر من نگران نرگسم نوع شعر
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۰ شهريور ۱۳۹۱ ۲۳:۲۵ شماره ثبت ۷۷۹۶
بازدید : ۱۱۲۲ | نظرات : ۱۹
|
آخرین اشعار ناب امین سوری
|
یه مرد تنها و غریب
خسته و زار و بیمار
همدم تنهاییش شده
تخمه و چای و سیگار
یه بغض یخ بسته و تلخ
کهنه شده توی گلوش
خونه ای که رنگه غمه
یه عمریه نشسته توش
دلش گرفته از همه
اسیر تنهایی شده
نگاهی که دربدرو
غریب و هرجایی شده
شب سیاه لعنتی
هجوم آورده تو چشاش
هی داره دو دو میزنه
به سمت رسوایی نگاش
نگا نه آماج بلاس
چش نه که دریای غمه
هرچقدم گریه کنه
بازم کمه بازم کمه
کاش میتونس پر بکشه
بپره تا یه جای دور
همینه راز زندگیش
وا شدن یه بخت کور
یه مرد تنها و غریب
خسته و زار و بیمار
همدم تنهاییش شده
تخمه و چای و سیگار
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.