به من امشب کمی مجال بده
تا برای خودم عروس شم
تا تو را بی خطر خیال کنم
بروم دَم به دم عروس شوم !
به من امشب کمی مجال بده
تا ببینم که از کجا خوردم
حرف های تو را خلاصه کنم
از زمانی که پشت پا خوردم!
چقدَر خوب اینکه میخندی
و چه مردانه است حرکاتت
توی ذهنم همیشه میماند
عکسِ مجهولِ با کراواتت !
در زمان های دور در تختت
چالکِ زیر چانه ات بودم
و قسم خورده بودی اسمم را
منکه خانوم خانه ات بودم
اصلا امشب چگونه درک کنم
بی حضور تو این غیابم را
من فقط با تو بوده ام لطفا
پاک کن عکس بی حجابم را !
ای غریبه که محرمش شده ای
با دوتا آیه با دوتا تبریک
اینکه امشب شبیه شوهر توست
اینکه از رگ به گردنم نزدیک ...
من برای دلش برهنه شدم
و همین انفجار خاطره بود
دختری تکیه زد به دیواری...
که همین ماه پیش ... پنجره بود !!
رفت پشت سرش نگاه نکرد
و مرا داد دست کودکی ام
امشب اما عروس خانه تویی
تو عروسی و من عروسکی ام !
امشب از پشت صحنه میبینم
حجله در حجله احتراقم را
از درختان لخت پارک بگیر
از همان نیمکت... سراغم را !
حوریاصفایی نسب
بسيار زيبا و غمگين بود