شنبه ۲۰ بهمن
|
دفاتر شعر یاسمین بازیار(صحرا)
آخرین اشعار ناب یاسمین بازیار(صحرا)
|
مومنم به چشمهایت
ای ناگریزترین جبر نازل
ای محال بر ممکن نشسته
و تن میدهم به قهقرای خواستن های بیهوده
همانجا که همه میگریزند از عبورش
چه وحشیانه گام میزنی سر تا سر وجودم را
همچو سرباز بغض کرده از دوری دلبر
در توبیخ رژه های خیس سرما زده از درد
پوتینهایت را میکوبانی و میگذری از این نمایش دلقک وار
و ساعتها تلاش میخواهد براوردن نفسم از عمق شش هایم
ششهای خفه در دود سیگارهای کهنه و پی در پی
تلخی مزاجهای دم دمیت
چون شوکران و سقراط
معادله میسازد میان من و دستهایت
میگذری و خود کرده ات را ناچاری
همچو تبسم مضحک من به دوستت دارم ها
دمی بنشین ساعتها حرف دارم
در نگاه بیمارم حرفها در هم لولیده
وگنگ و بی صدا
مچاله مچاله از کاسه صبرچشمهاییم فرو میریزد
دستت را جلو بیاور و بنوش از این حسرت رقم خورده قهر الود
که مسمومیت وجودت را بشویید و به تزویر تعمیدت بخواند
کاش پاک میشدی از این همه وصله های ناجور
در جور جور دنیای پر از هاشور
خط خط به موازات سایه ها به مرگ فرو برو درون سلولهاییم
که میشکنمت همینجا و همینجا
به سلوک تنهایی عبودییم
مرگت را جشن میگیرم
همچنان که دیوانه وار مومنم به چشمهایت
صحرا #
|
نقدها و نظرات
|
سپاس | |
|
درود شعر سرزمینی بدون قید و شرط است | |
|
درود | |
|
سپاسگذارم استاد | |
|
ممنونم از حضور و نگاه زیباتون | |
|
سپاسگذارم مانا باشید | |
|
سپاسگذارم مانا باشید | |
|
درود فراوان مانا باشید | |
|
سپاسگذارم | |
|
درود ممنون از حضور پر مهرتان بانو | |
|
سپاسگذارم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غمگین و زیبا بود