« چرخ روزگار »
نام خدا چه ها6،به گردش دنیا نمی کند
در گردش زمانه و افلاك ، خطا نمی کند
این گردش زمانه و اوضاع به گردشند
کاری خدا ، به گردش آنها نمی کند
این گردش و تحوّل دنیا ، زِ اول است
سدی خدا ، بنا7 بَـرِ8 آنها نمی کند
در گردشند روز و شب و چرخ روزگار
تحکیم حکم حق ، گر جدا نمی کند
آنها چو ما وظیفه ی شرعی عمل کنند
حق سِـرّ مخفی اش که هویدا نمی کند
کاری به جا و حکمت پـُر قدرتش بُوَد
در کار خود ، که قدرت بیجا نمی کند
یاللعجب1 چه می کند این چرخ روزگار
کاری برای راحتـی ما نمی کند
یارب اگر رضای تو باشد رفاه ما
آدم چرا رضای تو ، پیدا نمی کند
امید و عجز و حاجت ماها چه می شود
کاری برای ما ، سخن افزا نمی کند
از شور و شرِ خلق جهانـت در آتشم
آدم زِ شور و شر ، که تمنّا نمی کند
ما از غرور و جهل خود ، آلوده گشته ایم
آلوده دل ،که جهلش حاشا2 نمی کند
عقل و شعور ، راه خدا را نشان دهند
راه غرور و جهل ، تماشا نمی کند
آماده ایم ما بـر حرص و جهل خود
ما را خدا ، به حرص مهیا نمی کند
این کار ما زِ خود،گره ها خورد روی هم
از کار ما ، خدا گره ای وا3 نمی کند
در کار حق ، نظارت بیجا مکن حسن
خالق که کار فاقد معنا نمی کند
***
6- چه كارهايي كه 7- ساختن 8- پيش
1- شگفتا – عجبا 2- انكار 3 – باز
شعربسیارباارزش وزیبایی بود
شایستهء تحسین بود
از قلبتان برآمد
بردل ما نشست
همیشه سرافراز باشید
درود بیکران