شب و غم و درد و عذاب
از آن من
طوفان و امواج اقیانوس ها،
خیابان و پیاده رو و سیم خادار ها
سنگینی لگد ها بر دهان،
از آن من
ذهن درگیر و آشفتگی
شاعرها
کاغذ های مچاله شده،
زفیر ناقوس کلیسا ها،
از آن من
مسجد ومحراب و اذان مؤذن ها
باتون و پشت شکسته ،
از آن من
غروب پائیز و درختان خشکیده
لحظه ی سقوط برگ ها،
از آن من
آن ورق جدا شده از انجیل
فریاد و ضجه های کودکان بینوا
گلوله و جوخه های اعدام،
از آن من
شاخه و برگ زیتون و منقار کبوتر_
هیزم و آتش های بر افراشته،
خاکستر انسانهای سوخته،
از آن من
گشته سیل جاری از خون انسان ها
اولین و آخرین قطره خون،
از آن من
در های شکسته زخشم_
شلاق و غُل و زنجیر
از آن من
زندان و تبعید وسلول انفرادی_
موش و سوسک هایش،
از آ ن من
اهای ...
کو گوش شنوا
کجاست آن حق زیبای من؟؟؟؟
شمع و گل و پروانه و شبنم،
از آن من
آب و هوا و زمین و طبیعت،
از آن من
معلم وکتاب و قلم و پزشک و تعلیم
حقوق بشر، سازمان ملل،
از آن من
اهای...
کجاست آزادی و فکر و بیان من_
آن سجده های شده
بر قامت پیر و جوان من
پ.ن
خداوندااااا
گر بد می گویم !
تو بسوزان پیکر و جان من
خاکسترش از آن من
پ.ن2
بداهه ای قدیمی با کمی ویرایش، اقتباس از شعر شاعر بزرگ عرب محمود درويش هذا البحر لي
02/08/2012 دانمارک-کپنهاک
تقدیم به انسانهائی که درآتش حقد و حقارت و تعصب مذهبی در میانمار سوختند و همچنین به سیده زینب حعفری(تارا) دختر سیده فاطمه سادات بحرینی(بحرالغزل) عزیز برای ایشان مدرسه و تعلیم خوب و بهترین ها ی دنیا را از خداوند منان خواهانم
با کسب اجازه از محضر سیده بزرگوار (بحر الغزل) می خواهم درخواستی کوچک از همه عزیزانی که به هر شکل که می توانند دست یاری در این روز مبارک و میمون روز دختر و دختران عزیز و پاک وطن مان به این سیده کوچک و مادرش نمایند و لوازم و مستلزمات ورود زینب را به مدرسه و تعلیم .. چه از لحاظ معنوی و چه مادی و راهنمائی فراهم نمایند با خود سیده فاطمه سادات بحرینی (بحر الغزل) در میان بگذارند. دست بوس همه شما بزرگوارن عزیز خواهم بود همت زیبای شما در این راستا نزد خداوند سبحان به امانت خواهد ماند.