تحمل کن او مرد بمون
امید داشته باش پهلوون
اگه زانوت داره خم میشه
جوری بپر دستت برسه به اسمون
سعی نکن از عقبیت جلو بمونی
سعی کن از اون که جلو تره عقب نمونی
همیشه به اینده امید داشته باش
تا که رو گذشتت حساب باز کنی
اگه صد بارم زمینت زدن
به فکر برد باش تو حرفی نزن
قوی تر شو بگو هنو سرپام رفیق
طبرتو محکم تر بزن
طوری باش مشکلات عرق کنن
خسته بشن و تورو ترکت کنن
مانع هارو باید طوری رد کنی
برات مانع های بلند تر درست کنن
یه جا های انقد زیاد میشه دردات
پشتت خالی میشه با کوه مشکلات
تنها میمونی با سوالای بی جواب
گذشته سیاهتو تجسم فرات
یه جایی هایی دیگ اخر خطه
وقتی کارای خوبتو یادشون رفته
وقتی همه هستن به فکر حذفت
وقتی باید اوج بگیری و جا میمونه قلبت
جوری بُریدم اگه جای هر دردم
یه سوزن بزنن چیزی نمیمونه ازم
خودمو بار اوردم با سختی پشتم
اونارو به دوش کشیدم تا اینجا اوردم
خودمو میسازم برا فردای بدتر
امروز بدم فردا گوه تر
هر بار خودمو مبینم غریبه ترم
چرا نمیشناسم شاید چیزی خورده سرم
با خودم حرف دارم یه عالمه
یادم میان وقتی حالم بده
اونقد پرم سنگین شده بغضم
نمیشکنم پره نامرده دورم
ا بیرون خرابم ا دادخل ویرون
خیلی خوردم از مردم ایرون
من تنها موندم با ادمای دورم
شاید از غرورمه که تنها موندم
یه جا های انقد زیاد میشه دردات
پشتت خالی میشه با کوه مشکلات
تنها میمونی با سوالای بی جواب
گذشته سیاهتو تجسم فرات
یه جایی هایی دیگ اخر خطه
وقتی کارای خوبتو یادشون رفته
وقتی همه هستن به فکر حذفت
وقتی باید اوج بگیری و جا میمونه قلبت