سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پهلوون

        شعری از

        رضا نظری

        از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳۰ تير ۱۳۹۸ ۰۱:۳۹ شماره ثبت ۷۵۶۱۹
          بازدید : ۳۷۳   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رضا نظری
        آخرین اشعار ناب رضا نظری

        تحمل کن او مرد بمون
         
        امید داشته باش پهلوون
         
        اگه زانوت داره خم میشه
         
        جوری بپر دستت برسه به اسمون
         
        سعی نکن از عقبیت جلو بمونی
         
        سعی کن از اون که جلو تره عقب نمونی
         
        همیشه به اینده امید داشته باش
         
        تا که رو گذشتت حساب باز کنی
         
        اگه صد بارم زمینت زدن
         
        به فکر برد باش تو حرفی نزن
         
        قوی تر شو بگو هنو سرپام رفیق
         
        طبرتو محکم تر بزن
         
        طوری باش مشکلات عرق کنن
         
        خسته بشن و تورو ترکت کنن
         
        مانع هارو باید طوری رد کنی
         
        برات مانع های بلند تر درست کنن
         
        یه جا های انقد زیاد میشه دردات
         
        پشتت خالی میشه با کوه مشکلات
         
        تنها میمونی با سوالای بی جواب
         
        گذشته سیاهتو تجسم فرات
         
        یه جایی هایی دیگ اخر خطه
         
        وقتی کارای خوبتو یادشون رفته
         
        وقتی همه هستن به فکر حذفت
         
        وقتی باید اوج بگیری و جا میمونه قلبت
         
        جوری بُریدم اگه جای هر دردم
         
        یه سوزن بزنن چیزی نمیمونه ازم
         
        خودمو بار اوردم با سختی پشتم
         
        اونارو به دوش کشیدم تا اینجا اوردم
         
        خودمو میسازم برا فردای بدتر
         
        امروز بدم فردا گوه تر
         
        هر بار خودمو مبینم غریبه ترم
         
        چرا نمیشناسم شاید چیزی خورده سرم
         
        با خودم حرف دارم یه عالمه
         
        یادم میان وقتی حالم بده
         
        اونقد پرم سنگین شده بغضم
         
        نمیشکنم پره نامرده دورم
         
        ا بیرون خرابم ا دادخل ویرون
         
        خیلی خوردم از مردم ایرون
         
        من تنها موندم با ادمای دورم
         
        شاید از غرورمه که تنها موندم
         
        یه جا های انقد زیاد میشه دردات
         
        پشتت خالی میشه با کوه مشکلات
         
        تنها میمونی با سوالای بی جواب
         
        گذشته سیاهتو تجسم فرات
         
        یه جایی هایی دیگ اخر خطه
         
        وقتی کارای خوبتو یادشون رفته
         
        وقتی همه هستن به فکر حذفت
         
        وقتی باید اوج بگیری و جا میمونه قلبت
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۳۱ تير ۱۳۹۸ ۲۱:۵۴
        به شعر ناب خوش آمدید خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۳۱ تير ۱۳۹۸ ۰۸:۳۴
        سلام
        قلمتان توانا
        دستمریزا درود .درود
        خندانک خندانک خندانک
        همایون طهماسبی (شوکران)
        دوشنبه ۳۱ تير ۱۳۹۸ ۱۳:۲۶
        درودتان
        خندانک خندانک خندانک
        جواد  رفیعی  (جواد)
        دوشنبه ۳۱ تير ۱۳۹۸ ۱۵:۴۳
        درود
        زیبااا بود خندانک خندانک خندانک خندانک
        کبری یوسفی
        دوشنبه ۳۱ تير ۱۳۹۸ ۱۸:۱۰
        سلام برشاعر بزرگوار به شعر ناب خوش آمدید
        زیبااااااست درودتان
        الهی درخت دانشتون پربارآسمان قلبت آبی
        درپناه خدای مهربان خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8